
در آن زمان بالاترین میزان طلا را به کشور آوردم و علاوه بر این آنقدر ذخایر دلار و یورو تقویت شد که برای مدتها برای کشور کافی بود که صلاح نمی دانم رقم دقیق آن را عنوان کنم. سرمایه بانک مرکزی هم در این دوره ۱۰.۵ برابر شد که بی سابقه است.
تک نرخی شدن ارز به عنوان یکی از سیاستهای مهم پولی و ارزی را با کمترین مشکل اجرایی کردیم. مرحوم دکتر نوربخش یک سال این سیاست را اجرایی کرد اما از دنیا رفت. بنابراین مسئولیت آن را بر عهده گرفتم و در تمام زمان حضورم ارز تک نرخی بود و مشکلی در این رابطه وجود نداشت. همچنین تک نرخی شدن ریال را هم به اجرا در آوردم، چراکه در آن زمان برای اعتبارات بانکی ۱۲ نرخ وجود داشت که با کمک رئیس دولت هشتم توانستیم آن را تک نرخی کنیم. همچنین در حالی که تا ۱۳۸۳ بزرگترین اسکناس ما ۱۰۰۰ تومانی بود توانستیم اسکناسهای ۲۰۰۰ و ۵۰۰۰ تومانی را برای اولین بار چاپ کنیم که رضایت مردم را هم به همراه داشت.
هیات انتظامی بانکها را برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی برای رسیدگی به تخلفات بانکها فعال کردیم؛ آن هم زمانی که کسی جرات این رسیدگیها را نداشت. به دنبال آن اعضای دو بانک متخلف را برکنار کرده و مدیریت آن را در اختیار بانک مرکزی قرار دادیم که البته با فشار کمیسیون های مجلس و نهادهای دیگر هم مواجه شده و بارها احضار به پاسخگویی نیز شدم. این در حالی است که اکنون هم بانک مرکزی در بسیاری از موارد قدرت بالایی داشته و می تواند بدون نیاز به حضور قوه قضاییه با متخلفان برخورد کند.
مجوز به بانکها را به شدت کنترل کردم و به هر کسی اجازه ایجاد بانک ندادم. به طوری که در تمام دوران حضورم فقط دو بانک خصوصی مجوز فعالیت گرفتند. مقابل اصرار افراد بسیاری مانند آقای دکتر احمدی نژاد ایستادم که در دوران شهرداری خواهان ایجاد بانک شهر بودند و همچنین آقای قالیباف که مجوز بانک قوامین را درخواست کرده بودند. شرط گذاشته بودم که بانکها برای ایجاد باید یک میلیون سهامدار داشته باشند. یعنی به یک گروه پنج یا حتی ۱۰۰ نفره مجوز بانک نمیدادیم و آنقدر وسواس به کار می بردیم که نکند بانک یک منبع و معدن طلا برای عدهای خاص شود. بر این اساس در شورای پول و اعتبار تصویب کردم که باید سرمایه پایه تشکیل بانک ۷۰۰ میلیارد تومان باشد تا هر کسی نتواند بانک ایجاد کند و از اعتبار کافی برخوردار باشد، اما به محض اینکه از بانک مرکزی رفتم آن را به ۲۰۰ میلیارد تومان کاهش دادند که بعدها پشیمان شده و به ۵۰۰ میلیارد تومان افزایش دادند. ضمن اینکه به هیچ موسسهای هم مجوز ندادم.
خاطرم هست که یکی از نمایندگان مجلس برای ایجاد بانکی به من توصیه میکرد. وقتی که به او مجوز ندادیم به شدت نسبت به من فحاشی کرد ولی بازهم کوتاه نیامدم. آقای احمدی نژاد هم اصرار داشتند که تعداد بانکها باید بیشتر باشد تا بتوانند با یکدیگر رقابت کنند اما مقاومت میکردم و معتقد بودم که زمانی می توان در این رابطه اقدام کرد که توانایی نظارتی قوی داشته باشیم. بر این اساس زمانی که از بانک مرکزی رفتم در کل شش بانک خصوصی وجود داشت که چهار مورد در زمان مرحوم دکتر نوربخش و دو مورد در زمان بنده مجوز گرفتند. بانکهای دولتی هم که فعال بودند.