فرهنگ و هنر

بهار اینجاست.

سید حمید شاهنگیان

سال ۱۳۷۰، مأموریتم در هند تمام شد و برگشتم ایران. از آن زمان تا سال ۱۳۷۹، مسئولیت‌هایی را در بخش‌های مختلف صنعت، از جمله خودروسازی بر عهده داشتم. هم زمان بـا فعالیت در حوزه مدیریت صنعت، در همان سال ۱۳۷۰ به دعوت آقای محمد حسـن زورق عضو شورای شعر و موسیقی شدم. مهمترین اتفاقی که به نظرم در این دوره افتاد، باز شدن راه برای موسیقی پاپ در صدا و سیما بود.

در دوره جدید بـه این نتیجه رسیدم که ما با روند موجود موسیقی، نمی‌توانیم به نیاز بخشی از جوان‌ها پاسخ بدهیم و چون ما نمی‌توانیم نیازشان را رفع کنیم، آنها می‌روند سراغ موسیقی‌های نامطلوب آن ور آبی. گرایش جوان‌ها به موسیقی پاپ زیاد شده بود. من با خودم فکر کردم که چرا ما باید خودمان را از یکی از قالب‌های موسیقی محروم کنیم؟ واقعیت این است که شکستن فضای حاکم بر موسیقی، کار ساده‌ای نبود.

این شد که خودم دست به کار شدم تا اولین سرود پاپ را بسازم. و هر تیر و ترکشی بود به خودم برخورد کند. اما راه باز شود. این اتفاق با تولید سرود «بهار اینجاست» رخ داد. شعری از خانم زهره نارنجی به دستم رسید. شعر، در مورد بهمـن و انقلاب بود، اما شاعر به شکلی غیرمستقیم حرف زده بود. به نظرم جالب آمد:

◾️ چگونه می‌شود از آفتاب حرف نزد
◾️ و یا حضور گل و سبزه را ندیده گرفت
◾️ چگونه می شود آواز رود را نشنید
◾️ و زیر سایه‌ی نارنج، رنج را نزدود
◾️ کنار پنجره نیلوفران بازیگوش شکوفه می‌بندند
◾️ به میهمانی باران بیا
◾️ بهار اینجاست
◾️ نگاه سوخته‌ی باغ را تماشا کن
◾️ چگونه در نفس باد اوج می‌گیرد

شاعر در این شعر، در واقع دارد از بیست و دوم بهمن می‌گوید و حال و هوای آن روز را توصیف می‌کند. ابتدا قرار بود که آهنگ را کس دیگری بسازد. روزی که قرار بود شعر را بیاورد و تحویل بدهد، آمد به شورا. شعر را گذاشت جلوی من و گفت: این کار، کار من نیست، کار آقای شاهنگیان است.

شعر را نگاه کردم و همان جا فکر کردم که باید چه کارش کنم. لطف خدا بود و قالب ملودی فوری به ذهنم رسید. ملودی را ساختم و دادم تنظیمش کنند. ملودی را که می‌ساختم، دیدم در جایی از شعر که می‌گوید: «کنار پنجره نیلوفران بازیگوش شکوفه می‌بندند» ملودی ابتر می‌ماند و دمش بریده است. ساعد باقری پیشم بود. با او مشورت کردم و این عبارت را به شعر اضافه کردیم: «به گریه گریه ابر بهار، صحراها دوباره می‌خندند».

«گریه گریه ابر بهار» را او پیشنهاد کرد، «صحراها دوباره می‌خندد» را من گفتم. ما هرگز به خانم زهره نارنجی نگفتیم که ما شعرتان را دست کاری کردیم. ایشان هم هیچ گله‌ای نکردند. خودم یک بار به ساعد گفتم: شعرش را خراب کردیم!

ساعد گفت: اتفاقاً شعر را آباد کردیم با این یک تکه.

این سرود به نام «بهار اینجاست» و با صدای تورج زاهدی منتشر شد. از دیگر کارهای این دوره، یکی هم «طلایه‌داران» است. این سرود، از بهترین و زیباترین آثار در باره دهه فجر است. شعرش فوق‌العاده است. ساعد باقری در این شعر به شکل هنرمندانه و بدون اینکه اسمی از انقلاب برده باشد، از انقلاب حرف زده بود. مطلع شعر این طوری بود:

◾️ به بوی عشق سواران چو بی‌قرار شدند
◾️ صلای یار شنیدند و رهسپار شدند
◾️ حیات تازه گرفتند از دم عیسی
◾️ به هفت پیکر بهمن دم بهار شدند

آهنگ سرود متعلق به من و تنظمیش کار علی رحیمیان بود. طلایه‌داران را هم تورج زاهدی خواند. شنیدم که آیت‌الله خامنه‌ای سرود را شنیده و خیلی هم از آن تعریف کرده بودند. با این کارها، به تدریج تولید موسیقی پاپ در صدا و سیما رونق گرفت و هنرمندان دیگری هـم دسـت به تولید این نوع سرودها زدند. من هم در فرصت‌ها و فراغت‌هایی که دست می‌داد، در تولید کمک می‌کردم.

 

منبع: برخیزید (خاطرات شفاهی سید حمید شاهنگیان)، مصاحبه: محمد جواد کربلایی، مرتضی قاضی، مسیب علی اکبرزاده آرانی، تحقیق و تدوین: روح الله رشیدی، ناشر: دفتر مطلعات جبهه فرهنگی انقلاب، ص ۱۶۵ – ۱۶۷

نوشته‌های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
نظر بدهید تا شکوفا شوید.x