
حدود بیست روز پس از سفر آقای اسحاق خان به ایران، در پاکستان شاهد اتفاقی بودیم که با هدف از بین بردن آثار مثبت این سفر انجام شد. ماجرا عبارت بود از ترور فردی به نام «فضل حق» و منتسب کردن این ترور به ایران.
طراحان این توطئه میخواستند اینگونه وانمود کنند که روابط ایران و پاکستان، به رغم سفرهای متقابل مقامات بلند پایه دو کشور، وضعیت مناسبی ندارد. مشهور بود که این فرد، مجری طرح به شهادت رساندن آقای عارف حسینی نماینده امام در پاکستان در ۱۳۶۷ بوده و برای این اقدام کمکهای مالی از سفارت سعودی گرفته است.
فضل حق یکی از سرمایهداران و متنفذین ایالت سرحد پاکستان بود. من در میهمانی روز ملی آلمان در سفارت این کشور بودم که خبرنگاران از من در مورد مسئلۂ قتل فضل حق پرسیدند و گفتند که: ایران متهم به مداخله در این قتل است.
من صریحا اتهام را رد کردم. صبح فردا در صفحه اول روزنامهها گفتههای من منتشر شده بود. به این ترتیب جوّ رسانهای مقداری آرامتر شد، اما همچنان این اتهام علیه ما مطرح بود. فضل حق فرد سرشناس و متنفذی در ایالت سرحد محسوب میشد و دوستان و هواداران زیادی داشت که به طور دائم به دولت فشار وارد میکردند و پیگیری قاتلان را خواستار بودند.
بالاخره دولت پاکستان تحت فشارهای سیاسی زیاد و برای آرام کردن معترضان، آقای علیرضا شیر خدایی، سرکنسول ایران را در پیشاور، به شکلی محترمانه به اسلام آباد انتقال داد. یعنی او را از پاکستان اخراج نکرد، ولی اجازه ماندن در پیشاور هم به او نداد. مقامات پاکستانی میگفتند: ما نگرانیم مبادا اطرافیان فضل حق، از روی عصبانیت کاری انجام دهند و امنیت سرکنسولگری ایران را در پیشاور و محافظت از جان اعضای آن را به خطر بیندازد.
به هر حال ما اعتراض کردیم و استدلال آنها را قبول نکردیم. فردای همان روز با آقای شهریارخان ملاقات و به این تصمیم اعتراض کردم. از آنها خواستم که امنیت تمام نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در پاکستان تضمین شود و تبلیغات علیه ایران در این مورد متوقف شود.
مسئله قتل فضل حق برای دولت و گروهی از پاکستانیها مهم بود. به رغم اینکه مدتها گفته شد که حکومت با عاملان قتل فضل حق برخورد جدی خواهد کرد، عملا کسی را به این اتهام نتوانستند دستگیر کنند. بعد از حدود بیست روز با اصرار و پافشاری من، آقای شیر خدایی، سرکنسول ایران، مجددا به پیشاور برگردانده شد.