
چند روز بعد از فاجعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و قتل عام مردم در میدان شهدا، در جمع زندانیان سیاسی مسلمان و پیرو حضرت امام تصمیم گرفته شد بیانیه ای در محکومیت جنایت ۱۷ شهریور و توطئه های بین المللی علیه امام خمینی صادر شود و متعاقب آن زندانیان به عنوان پشتیبانی از این بیانیه و اعلام همدردی با مردم، یک هفته اعتصاب غذا کنند و یا روزه بگیرند.
در آن هنگام، مسئولیت پنهان و دوره ای جمع – کمون – زندانیان سیاسی پیرو حضرت امام بر عهده نگارنده بود و بر اساس یک قرار نانوشته – اما پذیرفته شده – بایستی تصمیم جمع را به اطلاع مسئولان سایر جمع ها می رساندیم تا چنانچه تمایل داشتند با این حرکت همراه شوند و در صورت عدم تمایل، از موضوع با خبر باشند.
این بیانیه که در چند جمله کوتاه تهیه شده بود بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، با این جمله شروع می شد: ما زندانیان سیاسی مسلمان، قتل عام مردم بی دفاع در میدان ژاله – شهداء – و توطئه های بین المللی علیه رهبر عالیقدر انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خمینی را محکوم کرده و….
آقای عباس سماکار، هم پرونده خسرو گلسرخی، مسئول جمع مارکسیست های زندان بود. وقتی پیشنهاد صدور بیانیه و متن تنظیم شده آن را با وی در میان گذاشتیم، در پاسخ گفت: جمع ما نمی تواند این بیانیه را امضاء کند، زیرا بیانیه با بسم الله الرحمن الرحیم شروع می شود که به آن اعتقاد نداریم و برای زندانیان سیاسی، پسوند مسلمان آمده است و ما مسلمان نیستیم و بالاخره این که از امام خمینی با عنوان رهبر انقلاب یاد شده است و حال آن که ما ایشان را به عنوان یک شخصیت انقلابی قبول داریم ولی رهبر نمی دانیم.
آقای سماکار بعد از مشورت با دوستان همفکر خود اعلام کرد که جمع آنها بیانیه جداگانه ای با تکیه بر اعتقادات خود صادر می کند. جمع سازمان مجاهدین خلق که در آن هنگام نیز از سوی زندانیان سیاسی مسلمان لقب منافقین گرفته بود و تحت مسئولیت جمع مارکسیست ها قرار داشت، با بیانیه جمع ما مخالفت کرد و نظر مارکسیست ها را پذیرفت.
این جمع نیز حذف بسم الله و قید مسلمان و صفت رهبری برای حضرت امام را تفرقه انگیز! و مانع وحدت! اعلام کرد! آقای لطف الله میثمی عضو ارشد و سابق سازمان منافقین که به دلایلی از سوی سازمان طرد شده و جمع دیگری با همان سمت و سو تشکیل داده بود نیز با بیانیه مورد اشاره مخالفت ورزید و اعلام کرد که جمع آنها برای حفظ وحدت! بیانیه مشترک مارکسیست ها و سازمان منافقین را امضاء خواهد کرد و چنین نیز کردند.
متن هر دو بیانیه در اسناد ساواک که اکنون در اختیار وزارت اطلاعات است وجود دارد و انتشار آن همراه با نام امضاء کنندگان هر یک از دو بیانیه یاد شده می توانند عبرت انگیز باشد. از مارکسیست ها انتظاری نبود ولی بحث و استدلال با کسانی که داعیه اسلامی و انقلابی داشتند نیز نتیجه ای نداشت.
آنها در مقابل این پرسش که چگونه ادعای مسلمان بودن و انقلابی بودن دارید ولی به جای وحدت با توده های میلیونی و انقلابی مردم مسلمان کشورتان، از وحدت با دشمنان اسلام و انقلاب دم می زنید؟ سکوت می کردند و یا جواب های بی سر و ته می دادند، ضمن آن که حاضر نبودند با صراحت به هویت واقعی خود اعتراف کنند.