فرهنگ و هنر

خدا حافظی با روزنامه‌نگاری

عباس سلیمی‌نمین

زمانی که از تهران‌تایمز بیرون آمدم، چهار ماهی بیکار بودم. دنبال راه انداختن روزنامه خودم بودم. از زمان آقای هاشمی مجوز گرفته بودم تا روزنامه خودم «دیدار» را راه‌اندازی کنم. به محض اینکه دولت اصلاحات آمد، آقای بورقانی جلوی انتشار ما را گرفت. با آقای مسجدجامعی (بعدها وزیر ارشاد شد) رفیق بودیم. نزد ایشان رفتم گفتم: جلوی ارز مرا گرفتند! یعنی من ثبت سفارش کرده بودم، به ما صد هزار دلار تخصیص ارز داده بودند. بعد من کاغذ سفارش داده بودم، رفتم ارشاد که امضا کند، بورقانی امضا نکرده بود. رفتم گفتم: مفهومش چیست؟

گفت: اینها راضی نیستند که تو روزنامه دربیاوری.

گفتم: یعنی چه که راضی نیستند؟ من مجوز گرفتم، می‌خواهم کار کنم!

گفت: نه، اینها اجازه نمی‌دهند شما روزنامه در بیاوری.

گفتم: یعنی چه که نمی‌گذارند من کاری نمی‌خواهم بکنم.

گفت: شما به هفته‌نامه برگرد و برای هفته‌نامه مجوز بگیر!

گفتم: این بهانه‌ای است که من اصلاً روزنامه‌نگاری را ببوسم و بگذارم کنار.

من تنها کسی هستم که از اول انقلاب روزنامه‌نگاری را دنبال کردم، کارهای مختلف کردم، کیهان سال درآوردم، کیهان ترکی درآوردم، کیهان کاریکاتور درآوردم، من کلی کار مطبوعاتی در کشور کردم و پایدارترین روزنامه‌نگار در کشور هستم، یعنی اصلاً از روزنامه‌نگاری هیچ جا نرفتم، فقط در روزنامه‌نگاری بودم، من نمی‌توانم روزنامه در بیاورم؟ گفت: نه اینها معتقدند که…

البته می‌دانستم چرا؟ چون آقای مهاجرانی از من خیلی ناراحت بود. با اینکه با من رفیق بود، ولی در مورد دو، سه مساله ناراحتی داشت. به قول گل‌آقا می‌گفت: پدرش را درآوردی! یک بار در مورد آقای صاحب‌فصول که من بدون اینکه سند داشته باشم، فقط نقل قول او را مکتوب کردم به آقای خاتمی دادم و ایشان هم پیگیری کرد و به این قضیه رسید بدون اینکه هیچ سندی داشته باشم، آقای مهاجرانی را وادار به عذرخواهی کردم.

در مورد یک مساله دیگر هم آقای مهاجرانی یک کاری کرد، آن هم همین‌طوری شد. آقای مهاحرانی با چند نفر تماس گرفته بود گفته بود شما هفته‌نامه را قبل از چاپ به دفتر من بدهید! یک نفر از این چند نفر آقای نصیری بود که روزنامه صبح را درمی‌آورد. من که فهمیدم، به آقای مهاجرانی نامه‌ای نوشتم گفتم: چرا شما می‌خواهید قبل از انتشار ببینید؟ آیا غیر از این است که می‌خواهید از یکسری مسائلی که مخالف ذوق شماست جلوگیری کنید؟ والا اگر می‌خواهید مطلع شوید بعد از چاپ مطلع شوید. اطلاع قبل از چاپ به چه دلیل است؟

آقای مهاجرانی به روابط عمومی گفته بود یک جوابیه تهیه کنید. در آن جوابیه ایشان در ابتدا گفته بود: نه، غلط است! چنین چیزی درخواست نکردیم، در حالی که با چند مدیرمسئول صحبت و ضبط کرده بودم که آقای مهاجرانی خودش تماس گرفته بود گفته بود این کار را انجام دهید. بعد در انتهای نامه گفته بود، اگر وزیر هم خواسته باشد این چه اشکالی دارد؟ اگر قبل از چاپ بخواهد چه اشکالی دارد؟ اول گفته بود ما نکردیم بعد آخرش گفته بود چه اشکالی دارد! این جوابیه را که به آقای مهاجرانی داده بودند ایشان امضا کرده بود. یعنی تایید کرده بود که متن خوبی است. این جوابیه را بدهید. اینها همانی را که آقای مهاجرانی امضا کرده بود اشتباهی برای ما فکس کردند! ما هم با امضای ایشان منتشر کردیم.

این باعث شد مسئول روابط عمومی را اخراج کند، بعد بدبخت به دفتر من آمد و گفت شما مرا از زندگی انداختید. گفتم ما اصلاً نمی‌دانستیم آقای مهاجرانی این کار را می‌کند… آقای مهاجرانی از این جهت از من دلخور شده بود. لذا من تهران‌تایمز هم که رفتم یک سال ‌و نیم ایشان تلاش کرد که من کارت مدیرمسئول را نگیرم. لذا اصلاً یک سال و نیم امور مالی تهران تایمز را ایشان فلج کرده بود. یعنی وقتی می‌خواستم چک‌ها را امضا کنم، مشکل جدی داشتیم. از طریق سازمان تبلیغات مشکل‌مان را حل می‌کردیم یعنی بانک امضای مرا به رسمیت نمی‌شناخت. یعنی باید چک‌هایمان را ۲ امضایی می‌دادیم.

آقای عراقی به من گفت: ایشان دو بار مرا خواست که چرا ایشان باید بیاید؟ حالا ایشان مدیرمسئول نشود، کار دیگری انجام دهد، چرا ایشان بیاید؟ ایشان کار دست‌تان می‌دهد، برایتان مساله ایجاد می‌کند. آقای عراقی گفته بود، برای من مساله ایجاد می‌کند، اشکالی ندارد، شما چرا این‌قدر نگران من هستید؟ در نهایت بعد از یک سال و نیم مجوز مدیرمسئول تهران‌تایمز را به من دادند.

 

اعتماد آنلاین، گفت‌وگو با عباس سلیمی‌نمینارائه گزارشارائه گزارش، ۲۴/۳/۱۳۹۹، کد خبر: ۴۱۱۰۵۸

https://rahavardha.ir/717p

نوشته‌های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
نظر بدهید تا شکوفا شوید.x