
سابقهی حمایت مردم ایران از فلسطینیان برمیگردد به همان روزهای اولی که در اواخر دههی ۱۹۴۰ صیهونیستها سرزمینهای فلسطین را تصاحب کردند. هنگامی که میان فلسطینیان با مهاجمان صیهونیست جنگ درگرفت، ایرانیان از مردم فلسطین حمایت کردند.
در سال ۱۳۲۵ بود که اولین گردهمایی در حمایت از مردم فلسطین به دعوت آیتالله کاشانی در مسجد شاه سابق برگزار شد. من هم مانند بسیاری از جوانان آن زمان در این گردهمایی شرکت کردم. در سالهای بعد نیز هر زمان امکان بوده است مردم ایران با جمعآوری کمک به یاری فلسطینیان شتافتهاند.
یکی از اقدامات برجستهی مرحوم دکتر مصدق قطع رابطه با دولت اسرائیل بود. دولتهای قبل از دکتر مصدق، دولت اسرائیل را به طور دو فاکتو – غیر رسمی – به رسمیت شناخته بودند. دکتر مصدق این شناسایی را پس گرفت.
در دوران مبارزه با استبداد سلطنتی، برخی از گروههای ایرانی برای آموزش به گروههای فلسطینی پیوستند. در لبنان، شیعیان به رهبری امام موسی صدر یکی از قویترین پشتیبانان مقاومت فلسطین بودند و هستند.
آقای خمینی، رهبر فقید انقلاب ایران نیز در موارد متعدد از مقاومت فلسطین حمایت کرده است. بسیاری از ایرانیان، تقریباً تمام گروههای سیاسی از چپ، راست، ملی و ملی – مذهبی، همه از مردم فلسطین حمایت کردهاند و میکنند. حمایت از حقوق مردم فلسطین صرفاً انگیزهی دینی یا سیاسی ندارد، بلکه یک امر انسانی است.
روابط دولت موقت با مقاومت فلسطین متأثر از مجموعهی این عوامل و سوابق، اما در چهارچوب مصالح و منافع ملی بوده است. هنگامی که مسئولیت معاونت نخست وزیر در امور انقلاب را پذیرفتم، یکی از اولین اقدامات به رسمیت شناختن ساف به عنوان نمایندهی مردم فلسطین، در سطح یک دولت بود.
در ۲۸ بهمن ۵۷ یاسر عرفات به همراه ۵۹ نفر بدون اطلاع قبلی و هماهنگی با دولت ایران به ایران آمد. یک ساعت قبل از پرواز به ایران، از بیروت این سفر را به دفتر آیت الله طالقانی خبر دادند! اولین دیدار این هیئت با رهبر انقلاب در مدرسه علوی بود. بعد از دیدار با امام، هیئت به نخست وزیری آمد و با آقای مهندس بازرگان و معاونانش و برخی از وزرا – که در دفتر مهندس بودند – دیدار کردند.
آقای مهندس بازرگان به آقای مهندس جواد صالحی مأموریت دادند که هیئت فلسطینی را همراهی کند، اما حاج احمدآقا خمینی که همراه یاسر عرفات به نخست وزیری آمده بود، با اصرار از من خواست که شخصاً این هیئت را همراهی کنم. آقای مهندس بازرگان با نظر آقای حاج احمدآقا موافقت کردند و از من خواستند به عنوان معاون نخست وزیر میزبان هیئت فلسطینی باشم و آنها را همراهی کنم.
در ۵۷/۱۱/۲۹ به اتفاق یاسر عرفات و همراهان به بهشت زهرا رفتیم. استقبال مردم عادی از عرفات در بهشت زهرا بسیار دیدنی بود. شرح این دیدار بازتاب گستردهای در مطبوعات داشت. در مذاکرات رسمی با نخست وزیر، تصمیم دولت جمهوری اسلامی ایران در شناسایی ساف در سطح یک دولت فلسطینی به آنها اطلاع داده شد، سپس ساختمان محل سفارت سابق اسرائیل در تهران در زمان شاه، واقع در خیابان کاخ سابق – فلسطین کنونی – در اختیار آنان قرار داده شد.
برای تحویل آن به اتفاق یاسر عرفات، هانی الحسن و سید احمد خمینی به محل این ساختمان رفتیم. ساختمان خالی از هرگونه وسایل اداری و غیراداری بود. جمعیت کثیری در جلوی ساختمان گرد آمده بودند. در بالکن رو به خیابان ساختمان، یاسر عرفات برای مردم صحبت کرد. من هم چند کلمهای گفتم.
از جانب دولت موقت و شورای انقلاب، مبلغ پانصد هزار تومان برای تعمیرات اولیه و خرید لوازم جهت راهاندازی سفارت فلسطین در تهران، کمک شد. یاسر عرفات، به عنوان «صدر ساف» آقای هانی الحسن را به عنوان سفیر در ایران معرفی کرد. دولت هم – آگریمان – کرد؛ یعنی موافقت با سفیری او را تصویب کرد.
با یک هواپیمای اختصاصی که در اختیار هیئت گذاشته شده بود در اول اسفندماه ۵۸ به مشهد رفتیم. بعد از زیارت مرقد امام رضا علیهالسلام یاسر عرفات، یکی از روحانیان مشهد و خود من برای مردمی که جهت ابراز همدردی و حمایت از فلسطین در صحن مسجد گوهر شاد گردهم آمده بودند، سخنرانی کردیم.
در یک مصاحبهی مطبوعاتی دربارهی تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دادگاههای انقلاب و تصفیهی سازمانهای دولتی از عناصر وابسته، به نظام استبداد سلطنتی سخن گفتم و به پرسشها پاسخ دادم.