
پس از دستگیری ما، بقایای کادر مرکزی حزب و تمام سازمان مخفی که هنوز دستگیر نشده بودند، ناشیانه عمل کردند. یک ناشیگری بسیار سخت این بود:
در ضربه اول {۱۲ بهمن ۱۳۶۱} هدایت الله خاتمی دستگیر شد و او را حتی به همراه ما به زندان آوردند، ولی بلافاصله آزادش کردند. رحمان هاتفی دو بار در شهر دستگیر شد و او را به پاسگاهی بردند و بعد گفتند که اشتباه شده و او را آزاد کردند. معلوم بود که این آزادی ها تصادفی نیست و برای تعقیب است. آنها به این مسئله توجه نکردند و به فعالیت خود ادامه دادند و در تمام جلسات شرکت کردند.
در جریان بازجویی یک بار عکسی به من نشان دادند. در این عکس رحمان هاتفی در حال سوار یا پیاده شدن از درب جلوى یک اتومبیل بود. راننده اتوسیل در جلو و سه سرنشین در عقب نشسته بودند، این یعنی یک گروه کامل. دوستان ما ناشیگری کردند و همه شان لو رفتند و سازمان مخفی تا نفر آخر کشف شد.