شرکت انتشارات سوره مهر
-
دفاع مقدس
پانسمان فشاری مجروحان
همه آسیب دیده بودند و خونریزی داشتند. مهمترین کار ما این بود که شریان خونریزی دهنده اصلی را ببندیم، جراحت…
بیشتر بخوانید » -
دوران مبارزه
دیدار با امام
امام فرمودند: اینکه مبارزه نیست و اینها شما را به خود مشغول نکنند. ما دوباره جا خوردیم. پرسیدیم: مبارزه نیست؟!…
بیشتر بخوانید » -
بین الملل
احضار سفیر شوروی
بولدیرفی که من به عنوان دیپلماتی ورزیده، سیاسی و خوش برخورد می شناختم، چنان منفعل شده بود که صورتش سرخ…
بیشتر بخوانید » -
دوران مبارزه
جزای قسم دروغ
گفت: عزت تو سال گذشته دهان مرا سرویس کردی. آبرویم را بردی. حرف نزدی تا اینکه خودت هم به این…
بیشتر بخوانید » -
دفاع مقدس
ای ماه بابایم را ندیدی؟
ای ماه زیبا بابایم را ندیدی در راه؟ در حالی که تفنگی بر دوش داشت و به شکار می رفت.
بیشتر بخوانید » -
بین الملل
زیر سیگاری توهین آمیز
موقع گفتگو متوجه شدم که روی میز آقای اجرتون یک زیرسیگاری است که در کف آن نوشته شده است «محمد…
بیشتر بخوانید » -
دوران مبارزه
گروه خرداد خونین
او را به تخت شکنجه بسته بودند. مأموران ساواک او را شکنجه می کردند، اما جرئت نمی کردند بعضی جسارت…
بیشتر بخوانید » -
دفاع مقدس
شهادت حسن
حسن باقری و مجید بقایی به شناسایی میروند و کنار هم شهید میشوند. ما در محضر حضرت امام بودیم که…
بیشتر بخوانید » -
دوران مبارزه
شب قدر بازجویان
آنها اسم مرا حیوان وحشی گذاشته بودند. مرا لخت آویزان می کردند و گاهی بر آلت تناسلی ام شلاق می…
بیشتر بخوانید » -
بین الملل
مشروب نمی خوریم.
اعلام کردیم نه فقط مشروب نمی خوریم، بلکه در میهمانی ها شما هم نباید بخورید، چرا که ما اصلا سر…
بیشتر بخوانید » -
بین الملل
ایران، خمینی، اعدام
گفتیم: ما ایرانی هستیم. با این حرف او یک باره گفت: آهان! ایرانی. ایران، خمینی، اعدام. این کلمه آخر چنان…
بیشتر بخوانید » -
دفاع مقدس
شهید خشک شده
خودش را با تمام هیکل روی جنازه انداخت و زانوی او را شکست. صدای شکستن استخوان به آسمان بلند شد.…
بیشتر بخوانید » -
دوران مبارزه
صدای الله اکبر
رژیم از خواندن نماز صبح زندانیان ممانعـت می کرد. یک روز شهید تندگویان قبل از بیدار باش برای نماز بیدار…
بیشتر بخوانید » -
دفاع مقدس
اولین موشک
به مسئول دفترش گفت: به فرمانده گروه موشکی بگویید یک گروه از بچه ها را معرفی کنند که ده تا…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
برکناری امام جمعه
ماشین و دو فرزندش را به سپاه آوردند. آقای دامغانی پس از اطلاع خیلی سریع به سپاه آمد و با…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
استقبال رسمی
گفتم: بیا برویم وسایلمان را برداریم. الان هواپیما می نشیند. وقتی پلکان را گذاشتند، نمی گذاریم آقای خامنه ای پیاده…
بیشتر بخوانید » -
بین الملل
صدام باید برود.
امام خمینی جمله معروفی داشتند که «صدام باید برود.» این مطلب یک سیاست کلی برای وزارت امور خارجه بود و…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
بازی سرنوشت
مجاهدین در زندان حسن فرزانه را تحویل نمی گرفتند و گاهی شوخی شوخی او را بدجوری می زدند. بعد از…
بیشتر بخوانید » -
دوران مبارزه
دیدگاه های انحرافی
رفته رفته اشکالاتی جدی در مواضع و ایدئولوژی مجاهدین میدیدم و برخی از آنها را طرح میکردم. آنها ابتدا سعی…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
اطاعت کنید.
به امام گفت: آقا اصلا این بنی صدر مسلمان نیست. امام فرمود: ایشان سید و اولاد پیغمبر است، اگر نتوانستید…
بیشتر بخوانید » -
دوران مبارزه
اعتصاب غذا
به بنىصدر گفتم: براى شما که آیت الله زاده هستید خوب نیست که زن و بچهتان به این شکل بگردند.…
بیشتر بخوانید » -
بین الملل
ترور بختیار
رفتم خدمت آیتالله محمدی گیلانی گفتم: گروهی داریم که بفرستیم بختیار را اعدام کنند. شما اجازه میدهید؟ گفت: بله. نوشت:…
بیشتر بخوانید » -
دوران مبارزه
گام های تغییر
به محض رؤیت اطلاعیه جا خوردم. آیه قرآن از بالای آرم سازمان حذف شده بود. آنچه را که می دیدم…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
عاقبت افراط
گفتند: این را از سپاه اخراج کردند و بعداً به جرم سرقت مسلحانه دستگیر شده. گفتم: تو همان نبودی که…
بیشتر بخوانید » -
دوران مبارزه
یک روز به یاد ماندنی
پدر و مادرم آمدند. مادرم حال عجیبی داشت. چادرش را زیر بغل زده و با شتاب زنانه خاصی به سویم…
بیشتر بخوانید » -
بین الملل
فرار از سیاه چال مِستر
می گویم: نکند دوباره یک کاروان با تیربار و صورت های پوشیده به این خیابان بیایند و چند نفر از…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
جلسه نق زن ها
شهید رجایی گفت: اسم این جلسه را می گذاریم جلسه نق زن ها، برای اینکه شما باید در این جلسات…
بیشتر بخوانید » -
دوران مبارزه
صلابت و مقاومت
مأمورین به سراغ سلول شماره هفده رفتند. بعد صدای تالاپ، تولوپ بود که شنیده می شد. آنها با مشت و…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
قساوت قلب
درگیری ادامه داشت تا این که مرد کُرد با زور بچه را از بغل مادرش جدا کرد، چند قدمی از…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
توجیه المسائل شیطان
گفتم: من این جوان را سراغ شما می فرستم، ببین می توانی دویست هزار تومان به او رشوه بدهی، مطمئنم…
بیشتر بخوانید »