
یکی از برکات این نهضت قضیه «تحول روحی» در جامعه ما هست که من مکرر این را گفتهام که این تحول روحی که در ایران پیدا شده است و این نهضت توانست این تحول روحی را ایجاد کند به خواست خدای تبارک و تعالی از این پیروزی که نصیب ما شده است و دست اجانب را کوتاه کردیم و دست خیانتکارها را، اهمیتش بیشتر است.
این تحولات روحی به این زودی برای یک شخص هم حاصل نمیشود تا برسد به گروه ها؛ تا برسد به سرتاسر یک کشور. شما هم ملاحظه میکنید که چند جور تحول، تحول های روحی پیدا شد در این جمعیت ها؛ یکی که من کراراً گفتم و باز هم تکرار میکنم این تحولی است که از خوف و ترس به شجاعت متحول شدند.
شما ملاحظه کردید، دیگر اینها همه یادتان هست، که یک پاسبان اگر میآمد در بازارها؛ بازار تهران، بازار تبریز و میگفت که ۴ آبان است و باید بیرق بزنید سر دکان ها، توی ذهن مردم اصلًا نمیآمد که میشود هم با پاسبان معارضه کرد و گفت نه. همه اطاعت میکردند روی اینکه خوب، دنبالش خوف اینکه حبس باشد، زجر باشد، شکنجه باشد در ظرف کمتر از دو سال آخر این انقلاب، در ظرف کمتر از دو سال، همین جمعیت ها یک تحولی درشان پیدا شد که ایستادند در مقابل توپ و تانک و مسلسل و گفتند ما اصلًا رژیم شاه را نمیخواهیم.
آنکه به خودش جرات نمیداد که بگوید من امشب این کار را نمیکنم و بیرق نمیزنم، این جرات را پیدا کرد که مشتش را گره کند و جلو برود. بریزند توی خیابانها و فریاد بزنند که مرگ بر این سلطنت کذا. این تحول آسانی نیست. بله، یک نفر، دو نفر، ده نفر، یک همچو تحولی پیدا بکنند، خوب میشود، اما یک ملتی این طور بود، همان طوری که در آذربایجان بود، در مشهد بود، در تهران بود، در شیراز بود، در دهات بود، در قصبات بود. اختصاص به یک محیطی نداشت، سرتاسر کشور یک دفعه متحول شد و این نبود جز اینکه یک عنایت خاصی از طرف خدای تبارک و تعالی به این ملت شد، یک نظر معنوی خدای تبارک و تعالی بر این ملت انداخت و ملت را فوق النظر متحول کرد؛ کانّه یک چیزی دیگر شدند.
جمعیت ها سرتاسر کشور یک چیز دیگری شدند، یک چیزی بودند، یک چیز دیگر شدند؛ متحول شدند یک جمعیتی به یک جمعیت دیگر. و باز جزو تحولات، این تحول حس اعانت بود که مردمی که از هم جدا بودند و کاری به هم نداشتند و اینها یک وقت ما دیدیم که وقتی جمعیت راه میافتد، به اطراف، اینها اعانت میکنند؛ زن و مرد خانهها، این خیابان هایی که هست و خانههایی که در خیابان هست آن طور که برای ما نقل میکردند- مکرر اینها آب میآوردند، چه میکردند و به مردم اعانت میکردند در این کاری که داشتند؛ یک دسته تظاهر میکردند یک دسته هم اعانت به این اشخاصی که تظاهر میکردند.
منبع: صحیفه امام (ره)، ج ۸، ص ۴۲۴