
تیم پیروزی – پرسپولیس – آن زمان قصد داشت به ژاپن سفر کند و مسابقه دهد. علی پروین همزمان هم مربی تیم ملی فوتبال ایران و مربی تیم پیروزی بود و یک ریال نیز از تیم ملی پول نمیگرفت. خوب است بدانید عربستانیها قصد داشتند علی پروین را به عنوان سرمربی تیم ملی خود انتخاب کنند و پیشنهاد ۵۰ میلیون تومانی ارائه کرده بودند. در شرایطی که حقوق ما آن زمان حدود ۱۸ هزار تومان بود.
مرحوم هاشمیرفسنجانی بنده را صدا زد و گفت: آیا علی پروین قصد دارد به عربستان برود و در تیم ملی این کشور مربیگری کند؟
گفتم: بله.
پرسید: چرا؟
گفتم: چون قصد دارند به وی ۵۰ میلیون تومان پول بدهند.
مرحوم هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور به بنده گفت: به علی پروین بگویید نرود.
بنده نیز پیام رئیس جمهور را به سرمربی تیم ملی منتقل کردم و به همین راحتی علی پروین قبول کرد و حاضر نشد به عربستان برود. آن زمان با دو میلیون تومان میتوانستید در تهران خانه بخرید.
به خاطرهایی که قرار بود برایتان تعریف کنم باز میگردم. قرار بود تیم پیروزی برای مسابقه به ژاپن برود و با تیم فوتبال نیسان دیدار کند اما پولی برای تامین هزینه بلیت هواپیما نداشتند. علی پروین این مسئله را با بنده در میان گذاشت و به وی اعلام کردم پول بلیت هواپیما را در اختیار شما قرار می دهیم، اگر مسابقه را بردید هزینه را از شما نمی گیریم اما اگر مسابقه را باختید باید پول مربوطه را باید به سازمان تربیت بدنی پس بدهید.
برای اینکه مطمئن شویم نیز از علی پروین یک چک دو میلیون تومانی گرفتیم اما نکته جالب اینکه این دیدار در نهایت با نتیجه مساوی به پایان رسید و ما در صحبتهای خود در رابطه با نتیجه تساوی صحبتی نکرده بودیم و معلوم نبود چه اقدامی باید انجام دهیم. در نهایت بنده از سازمان تربیت بدنی رفتم و در دوره بعدی سازمان چک را به اجرا گذاشته بودند.
علی پروین به بنده گفت: بازی مساوی شد و من چه گناهی کردهام که باید چکم به اجرا گذاشته شود؟ این اتفاق در دوره ریاست هاشمیطبا رخ داده بود و نمیگویم که وی عامل این اتفاق بوده اما در دوره ریاست او صورت گرفت. در نهایت با مرحوم هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور صحبت کردم و مسئله ختم به خیر شد.
موضوع دیگر اینکه ورزش کشور در مورد اسپانسرها با مشکلات شدیدی روبرو بود و نمیتوانستیم به راحتی کار را پیش ببریم. صدا و سیما معتقد بود به دلیل اینکه پخش مسابقات از طریق آنها انجام میشود پول اخذ شده نیز باید در اختیار آنها قرار گیرد. کار تا جایی گره خوردکه در یک برهه زمانی حتی مسابقات از تلویزیون پخش نشد و ما خودمان نوارهای ویدئویی را خرید کردیم و پس از ضبط مسابقات آنها را به فروش رساندیم.
به صدا و سیما اعلام کردیم به چه علت مسابقات ورزشی را با وجود اسپانسر پخش نمیکنید؟ آنها گفتند: این با کرامت انسانی در تضاد است که اسم یک کارخانه روی پیراهن بازیکنان حک شود و تبلیغی در این رابطه صورت گیرد اما آنقدر مسئله را پیگیری و توضیحات لازم را ارائه کردیم تا کار پیشرفت و در حال حاضر میبینیم که فعالیت باشگاه های ورزشی بدون حضور اسپانسر امکان پذیر نیست. از آنها درخواست کردیم که ۵۰ درصد درآمدها را به ورزش اختصاص دهند و مابقی در اختیار خودشان قرار گیرد که متاسفانه همکاری صورت نگرفت و پولی به ورزش ایران تزریق نشد.
همچنین از یک حساب کمکهای مردمی نیز برخوردار بودیم که در دوره مدیریت بنده بیش از ۱۰۰ میلیون تومان پول به آن وارد شد. از آن حساب مبلغ ۲۶ هزار و ۵۰۰ تومان برداشت کردیم و نوارهای ویدئویی خریدیم و در نهایت حدوده ۳۲ هزار تومان درآمد کسب و این مبلغ را نیز به همان حساب واریز کردیم.
زمانی که از سازمان تربیتبدنی رفتم از دیوان محاسبات با بنده تماس گرفتند و گفتند: ۳۲ هزار تومان درآمدزایی داشتهاید و باید به این مبلغ به حساب خزانه پرداخت شود. چند مرتبه به دادگاه رفتم و به آنها گفتم: اگر قرار بود تخلفی صورت گیرد به ۳۲ هزار تومان خلاصه نمیشد و مبالغ میلیاردی مطرح بود. مردم و علاقمندان این ۱۰۰ میلیون تومان را به اعتبار بنده به حساب کمکهای مردمی واریز کرده بودند و به آنها گفتم با توجه به اینکه پول مربوطه را از محل حساب کمکهای مردمی برداشت کردهایم، درآمد را نیز به همان حساب واریز کردهایم.