بولدیرفی که من به عنوان دیپلماتی ورزیده، سیاسی و خوش برخورد می شناختم، چنان منفعل شده بود که صورتش سرخ شده مدام عرق می ریخت.
ادامه مطلببه بهآذین گفتیم: آن متاع گرانبها شما هستید! ولی مشکل این است که شما به دشمنان وطن که شما را از ما دزدیدهاند اعتماد بیشتری دارید.
ادامه مطلبکمال یاسینی یک روز به سلول عباس آمد. او چند نفر را ترور کرده بود. با او رو به رو شد و پرسید: عباس ما واقعا اشتباه کردیم؟ عباس گفت: متاسفانه اشتباه کردیم.
ادامه مطلبوقتی شهید رجایی پیکر شهید بهشتی را دید بسیار متأثر شد. دیگر توانایی ایستادن روی پای خودش را هم نداشت. برایش یک صندلی آوردند.
ادامه مطلبابتدا جز آنکه به همراه مردم بگریم چه کاری می توانستم بكنم. ولی توجه داشتم که من برای گریه به آنجا نرفته بودم. خوب شد که مثل آنها شیون به راه نینداختم.
ادامه مطلبیک نفر از خودشان به عنوان مجری شروع کرد از اعضای حزب توده سؤال کردن درباره مواردی که خیانت های حزب توده را به کشور اثبات می کرد.
ادامه مطلبشرط رهايي ناهيد را توهين به امام قرار داده بودند، اما ناهيد استقامت كرده و شهادت را بر زنده بودن و زندگی با ذلت ترجيح داده بود.
ادامه مطلبدیدم تیمسار قرنی را غرقه به خون، به بیمارستان آوردهاند! یک تیر به ران پا و تیر دیگری، به زیر جناق سینه ایشان خورده بود.
ادامه مطلبدکتر چمران در حالی که از شنیدن حرف های ما به شدت بغض کرده بود از هلی کوپتر پائین آمد و گفت: من با شما می مانم.
ادامه مطلبوارد خانه پاسداران شدیم، مجروحین در هر گوشه و کناری پراکنده بودند، در وسط حیاط، پاسداری اصفهانی كه مجروح شده بود و از دهانش خون جاری بود.
ادامه مطلبای مجاهد شهید مطهر. مرتضی را چو آیینه مظهر. ای شهید ره حکمت و علم. خون تو حافظ دین و دفتر. در عزای تو ای بحر تقوا. دیده در خون دل شد شناور
ادامه مطلباز صلابت ملت و ارتش و سپاه ما. جاودانه شد از فروغ سحر پگاه ما. صبح آرزو دمیده از کرانه ها. شاخه های زندگی زده جوانه ها. این پیروزی خجسته باد
ادامه مطلببرخیزید ای شهیدان راه خدا. ای کرده بهر احیای حق جان فدا. از قطره قطره خون پاک شما. میروید تا ابد در وطن لالهها
ادامه مطلبقبر شهید مطهری دو طبقه است، پیشنهاد شد که شهید مفتح در طبقه دوم آن دفن شود. نهایتا ایشان و دو محافظش را در حجره 23 حرم مطهر دفن کنیم.
ادامه مطلبدر قضیه فرقان در حداقل ممکن اعدام صورت گرفت. مقوله فرقان به راحتی ریشهکن شد. برخی کسانی که اعدام شدند در پایان زندگیشان تائب بودند.
ادامه مطلبکاش فقط همین بود که شهیدشان کرده بودند! بعضیشان را مثله کرده بودند. در بین شهدا پیکر آن ۲۴ پاسداری که محافظ بیمارستان بودند هم مشاهده میشد.
ادامه مطلبگروه مهدویت بعدها نظرشان عوض شده بود و مرحوم هاشمی، آیتالله یزدی و بنده را مشخص کرده بودند و معتقد بودند که ما مانع ظهور حضرت هستیم!
ادامه مطلبگلوله از زیر گوش ایشان وارد شد و تمام فک و دندان ها را خٌرد کرد. زبان را به صورت طولی شکافت و از گونه دیگر بیرون آمد.
ادامه مطلبپیکر یک نوجوان دوازده ساله را با تبر قطعه قطعه کرده بودند که بزرگترین قطعه اش به اندازه یک لیوان بود. سرش را هم با تبر به چهار قسمت شکافته بودند.
ادامه مطلبسخنان او آنقدر مؤثر و خالصانه بود که مرا آب کرد، به دوستانم گفتم كه: يك تفنگ ژ -۳ به او بدهند و يكی از جوانان به او تيراندازی و قوانین عمومی نبرد را بیاموزد.
ادامه مطلبضارب شهید مطهری گفت: چون استاد دانشگاه تهران بود و زبان انگليسی نمی دانست، معلوم می شود كه خود رژيم او را عضو هيأت علمی كرده است.
ادامه مطلبکیانوری گفت: حزب تخلفات عظیمی مرتکب شده که مهمترین آنها جمع آوری اطلاعات جاسوسی برای شوروی است. حزب توده مقصر است.
ادامه مطلبمرد با خوردن سیانور خودکشی میکند، اما آن زن پس از دستگیری، همکاری کرده و اقرار میکند که از رابطین جنگل است و نیز قرار ملاقاتی را لو میدهد.
ادامه مطلبحاج احمداقا با همان روحیه شوخ طبعی همیشگی شان گفتند که: امام چیز دیگری نگفتند اما اگر بخواهی خودم چیز دیگری رویش میگذارم.
ادامه مطلبپرسیدم: چه کسی تفرقه میاندازد؟ شیخ علی تهرانی گفت: همین بهشتی تفرقه میاندازد. نمیگذارد کار بکنیم، یک قانون اساسی خوبی تصویب بکنیم.
ادامه مطلبشیخ علی تهرانی یک اعلامیه داده بود و گفته بود اینها ما را دعوت کردند، ولی من به آنها گفتم من نه این مجلس را قبول دارم و نه این حکومت را.
ادامه مطلبآن نوجوان را در قطعه شهدا دفن کردند. پس از بررسیهای انجام شده مشخص شد که این نوجوان با شلیک تیر منافقین شهید شده است.
ادامه مطلبگفتم: وقتی امام نوار مصاحبه و گریه و ندبه انتهای آن را دیدند فرمودند: فریب نخورید، دروغ می گوید. منقلب شد و گفت: امام فرموده دروغ میگه؟
ادامه مطلبسید مهدی هاشمی گفت: به دروغ نوشتم که چیزی برای گفتن ندارم. کاغذ بدهید تا آنچه دارم بنویسم. بخش مهمی از ناگفتهها پس از این حادثه بر ملا شد.
ادامه مطلبگفتند: برای خوردن سوگند جلاله نزد مسعود رجوی آماده شوید. می بایست تکی در حضور چهار هزار کادر سازمان و اعضای شورای رهبری سازمان مجاهدین می رفتیم.
ادامه مطلب