آخرین مطالب

تدوین پیش نویس قانون اساسی

- دکتر صادق طباطبایی

0
SHARES
1
VIEWS

روزی با آقای دکتر حبیبی در یکی از قهوه خانه های پاریس نشسته بودیم. من به او گفتم: شیخنا مثل اینکه رفته رفته قضیه دارد جدی می شود، بوی الرحمن شاه بلند است و به زودی باید حلوایش را بپزیم. خوب برای اداره کشور باید یک بحث جدی بشود و تدارکاتی فراهم کنیم. یک مرتبه غافلگیر نشویم.

آقای حبیبی گفت: به نظر من مهمترین چیزی که الآن امام باید در فکرش باشد قانون اساسی حکومت آینده است. اگر همین روند پیش برود و شاه از ایران خارج شود و امام به ایران برگردد، باید قانون اساسی اش زیر بغلش باشد.

قرار شد این موضوع را بدون اینکه جار و جنجالی رویش انجام بدهیم با امام در میان بگذاریم. همان شب، کلی بعد از پایان جلسه ای که معمولاً بعد از نماز مغرب و عشا با امام برگزار می شد، دو نفری رفتیم نزد امام. اتفاقاً پدرم آنجا بودند. ایشان گاه گاه ملاقات هایی با امامبه طور خصوصی داشتند و ما هم کنجکاوی نمی کردیم که درباره چه چیزی

گفتگو می کردند. من به امام گفتم که: ما با آقای دکتر حبیبی در مورد چند مطلب بحث می کردیم به این نتایج رسیدیم که با شما در میان بگذاریم. از جمله نیاز به طرحی برای تدوین قانون اساسی جدید است.

ایشان به آقای حبیبی گفتند که: شما یک فکری بکنید با استفاده از دانش و اطلاعات حقوقی و نیز آگاهی که از قوانین کشورهای آزاد دارید. خودتان و مطالبی که فکر می کنید لازم است تنظیم کنید. آقای سلطانی هم هستند اگر احتیاج به آرای فقهی داشتید از ایشان استفاده کنید.

ما گفتیم عقیده ما این است که اگر شما صلاح می دانید این مسأله مخفی باشد، وقتی تدوین شد و دادیم خدمتتان، شما هر کاری خواستید انجام بدهید و معلوم نباشد چه کسی و کجا این پیش نویس را تهیه کرده؟

امام این پیشنهاد را هم پذیرفتند. آقای دکتر حبیبی در خارج از پاریس منزل داشت و به همت ایشان پیش نوید قانون اساسی تهیه شد. من هم آن مقداری که از عهده ام بر می آمد، همکاری مختصری داشتم. چند مورد پیش آمد که نیاز به آرای جدید فقهی داشت. از جمله در خصوص حقوق مردم، دکتر حبیبی می گفت: من هر چه در کتاب های فقها جستجو می کنم چیزی به این عنوان نمی بینم.

وقتی مطلب را با پدرم در میان گذاشت، ایشان گفتند: بحث حقوق ملت ها هیچ مغایرتی با مبانی فقهی ندارد.

موارد دیگری هم بود که گاه با امام مطرح می شد از جمله در مورد تعطیل مجلس شورا که امام معتقد بودند اصل قانونگذاری تعطیل بردار نیست. وقتی این پیش نویس آماده شد و امام آن را ملاحظه کردند دو سه نسخه از آن تهیه شد. این نسخه ها در بازگشت به ایران در پرواز همراه من بود. در داخل هواپیما به امام گفتم که: این پوشه قانون اساسی است، چه کارش کنم؟

گفتند: پهلوی خود شما باشد.

گفتم: خوب معلوم نیست از هواپیما که پایین بیاییم چه بر سر من میآید. هیچ فکرش را کرده اید چه باید بکنیم؟

ایشان گفتند: چند حالت محتمل است. یکی اینکه من را بگیرند و به شما کاری نداشته باشند. شما هر کدام به وظائف خود عمل می کنید، من هم تکلیف خودم را می دانم. یا ممکن است شما شیطان های شلوغ کن! را بگیرند و با من کاری نداشته باشند. در این صورت بالاخره یک فکری می کنیم. ممکن است به هیچ کدام از ما کاری نداشته باشند. ممکن هم هست که همه ما را با هم بگیرند.

من گفتم: در میان این ١۵٠ خبرنگاری که دعوت کردیم، کسی که من از آلمان دعوت کرده ام آقای پیتر شولاتور از چهره های سرشناس است که امشب هم می خواهد چند تصویر در ساعات مختلف از شما بگیرد و من اعتقاد دارم تحریف در مطالبتان نمی کند. اگر اجازه می دهید من بدون اینکه به او بگویم قضیه چیست، این پرونده را به او بدهم و به او همین را می گویم که احتمال دارد پس از پیاده شدن با مشکل مواجه شویم و ما را دستگیر کنند، اما به شما خبرنگاران کاری ندارند. این پرونده را پیش خودت نگه دار، هر وقت توانستی مرا پیدا کنی به من بر می گردانی، اما اگر من را ندیدی به نحوی آن را به امام برسان.

امام این پیشنهاد را پذیرفتند و برای اینکه مطلب مستند شود، ساعت ۲ ـ ۳۰/۱ بامداد من با پیتر شولاتور و کافمن فیلمبردار او صحبت کردم و گفتم: پرونده ای را به شما می سپارم این را ضبط کنید و بعداً اگر همدیگر را دیدیم، از شما می گیرم.

شماره تلفن هم به آنها دادم و گفتم: اگر ماها را گرفتند یک روزی آن را بالاخره به امام برسانید. از این ماجرا و مطالبی که نقل کردم فیلم گرفتند، منتها به او نگفتم محتوایش چیست. پس پیاده شدن از هواپیما و ورود به سالن و دیدن انبوه مردم متوجه شدیم خطری در کمین ما نیست. در یک لحظه دیدم آقای شولاتور در بالکن ایستاده و از منظره استقبال از امام و خواندن سرودهای دسته جمعی «خمینی ای امام» اشک در چشمش جمع شده، من به او اشاره کردم که بیرون از فرودگاه همدیگر را ببینیم. بعد از پایان مراسم استقبال که از سالن بیرون آمدیم او را دیدم و پرونده محتوی پیش نویس قانون اساسی را از او گرفتم.

 

منبع: خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ناشر: چاپ و نشر عروج، چاپ سوم: ۱۳۹۲، ج ۳. ص ۱۳۱ ـ ۱۳۳

بازدیدها: ۰

https://rahavardha.ir/?p=3736

مطالب مرتبط

مرتبط نوشته ها

دیدگاه‌ها 1

  1. امید می‌گوید:

    سلام
    شنیده بودم این مهم به دست دکتر بهشتی انجام شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *