پیروزی انقلاب

خطر بزرگ

دکتر ابراهیم یزدی

بعد از درگیری میان همافران و گارد شاهنشاهی، گروه های وابسته به سازمان های سیاسی – نظامی و مردم عادی به پادگان ها و انبارهای اسلحه و مهمات حمله کردند. سلاح های سبک و سنگین، حتی تانک ها به چنگ مردم افتاد.

روز بعد یک تانک را به جلوی مدرسه ی علوی آوردند. در حالی که ارتش عملاً به انقلاب تسلیم شده بود و دولت بختیار سقوط کرده بود، پخش اسلحه در میان مردم موجب نگرانی هایی شد.

آقای خمینی و مهندس بازرگان طی بیانیه ای از مردم خواستند که سلاح های خود را بیاورند به مدرسه ی رفاه تحویل بدهند. آقای محمدعلی رجایی مسئول تحویل گرفتن این سلاح ها در مدرسه ی رفاه بود. مردم عادی انواع و اقسام سلاح ها را آوردند و تحویل دادند. بی تردید سازمان های سیاسی – نظامی هیچ یک از سلاح هایی را که برده بودند تحویل ندادند.

یک یا دو روز بعد که به مدرسه ی علوی رفتم در وسط صحن مدرسه با وضعیت جالب و خطرناکی رو به رو شدم. انبوهی از قالب های ماده ی انفجاری تی.ان.تی را مشاهده کردم که به صورت سکویی، به ارتفاع و عرض ۱/۵ متر و طول ۲/۵ متر، روی هم چیده شده بودند، تعجب کردم.

از آقای مهدی عراقی جویا شدم؛ او توضیح داد که بعد از سقوط پادگان ها و غارت انبارهای اسلحه و مهمات و به دنبال آن، درخواست دولت برای تحویل سلاح ها، مردم این قالب ها را هم به اینجا آورده اند. بر تعجبم افزوده شد.

چطور ممکن است آقای عراقی به خطر انفجار این مواد توجه نکرده است. برای او توضیح دادم که چگونه می توانند این مواد را به سهولت منفجر کنند. حجم عظیم این مواد و قدرت انفجاری آنها به آن میزان است که اگر منفجر شود نه تنها مدرسه علوی، بلکه بخش بزرگی از منطقه نابود خواهد شد. قطعاً در آوردن این قالب ها به مدرسه ی علوی منظور خاصی داشته اند.

او که تازه به یک خطر بزرگ و جدی پی برده بود به سرعت دست به کار شد و بلافاصله تمام آن قالب ها را به یکی از انبارهای مخصوص نظامی منتقل کردند.

 

منبع: خاطرات دکتر ابراهیم یزدی {شصت سال صبوری و شکوری}، ناشر: انتشارات کویر، چاپ اول: ۱۳۹۸، ج ۴، ص ۷۳

نوشته‌های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
نظر بدهید تا شکوفا شوید.x