دوران مبارزه

دریای جمعیت

آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی

آزادی من در ماه آبان بود و با پیروزی انقلاب دو سه ماهی بیشتر فاصله نبود. روزهای اول گروه‌های زیادی از همه جا، قم و تهران و … به دیدن من آمدند. این دیدارها خیلی سودمند بود و مرا به سرعت در جریان حوادث قرار می‌داد. از همه چیز – اگر در زندان بی‌خبر بودم – مطلع می‌شدم.

دسته‌بندی‌ها، اختلاف‌نظرها، برنامه‌ها، مدیریت‌های آن حرکت‌ها، هسته‌های مرکزی که آن حرکت را اداره می‌کرد و چگونگی ارتباط با امام و … کاملاً در متن حرکت قرار گرفتم. جریانات وابسته به مارکسیست‌ها و ملی‌گراها در آن فضای باز سیاسی نشریاتی داشتند که سعی می‌کردند جریان اصلی مبارزه، یعنی روحانیت و چهره‌های بارز آن را کم رنگ کنند و در همین جهت تلاش می‌کردند که آزادی مرا کم رنگ کنند و به آن بهایی ندهند، تا آنجا که به جای هاشمی بهرمانی، هاشمی تهرانی ـ مثلاً ـ نوشتند.

آن جریان، حسابی آماده شده بود که انقلاب را تحویل بگیرد. البته در مورد آقای طالقانی به صورت دیگری عمل می‌کردند و ترتیب استقبال عظیمی هم برای ایشان دادند، و طرف مقابل هم برای تجلیل از آقای منتظری برنامه‌ریزی مفصلی کرد. در مورد علت برخورد متفاوت آنها با آیتالله طالقانی دو دلیل را می‌توان مطرح کرد.

یک. تصور و برداشتی که آنها از آقای طالقانی داشتند و فکر می‌کردند به شکلی بتوانند دیدگاه‌های خودشان را به ایشان تحمیل کنند. دو. شخصیت ریشه‌دار ایشان و سوابق انکارناپذیری که نادیده گرفتن آن امکان‌پذیر نبود؛ و حتی اگر می‌خواستند ایشان را منزوی کنند بین خودشان هم تفرقه می‌افتاد.

آن موقع امام در پاریس بودند. تماس ما هم با امام خوب بود. علاوه بر گفت و گوی تلفنی با حاج احمد آقا، از طرف امام هم کسی آمد. از اولین برنامه‌هایی که همان روزها – بلافاصله بعد از آزادی – ریختیم، این بود که باید ترتیبی بدهیم که مرتب کسانی از ما در پاریس باشند. توقع پاریس این بود که من سفری به آنجا داشته باشم.

احمد آقا در مذاکره تلفنی گفت: آقا می‌گویند چرا فلانی اینجا نمی‌آید؟

من گفتم: اینجا آن قدر کار زیاد است که فرصتی برای آمدن به پاریس نیست.

ما از آن تشنگی دوران غربت، ناگهان به این دریای جمعیت رسیده بودیم. هـمه آرزوهای ده بیست ساله را یک‌جا عملی می‌دیدیم. فکر می‌کنم در همین روزها بود که برای تشکل جدید رسمی روحانیت مبارز اقدام کردیم.

هر چند که جلساتی پیش از آن هم بود و در شرایط تازه به طور مرتب این جلسات تشکیل می‌شد. اما ایجاد تشکیلات، تدوین و تصویب اساسنامه و تنظیم و تصویب آیین‌نامه‌های اجرایی بعد از آزادی من بود. عمده اساسنامه و آیین‌نامه‌ها را من نوشتم.

 

منبع: هاشمی رفسنجانی دوران مبارزه، زیر نظر: مهندس محسن هاشمی، ناشر: دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ چهارم: ۱۳۸۴، ص ۳۲۰ – ۳۲۱

نوشته‌های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
نظر بدهید تا شکوفا شوید.x