
برای ارزیابی واقع بینانهی جریان دفن آقای شریعتمداری قبل از هر چیز باید دید این حادثه از نظر امنیتی در چه فضایی اتفاق افتاد؟ به سخن دیگر، باید حساب کرد که فضای امنیتی جامعهی ما در آن روز به گونهای بود که اگر موضوع دفن آقای شریعتمداری به بازماندگان و هواداران ایشان واگذار میشد، هیچ اشکالی پیش نمیآمد؟ چنانکه آقای منتظری میفرماید: آیا این اقدام به مصلحت امنیت کشور نبود؟
هر کس در جریان فضای سیاسی – اجتماعی آن روز باشد میداند که تشییع جنازهی آقای شریعتمداری اگر به گونهای که ضدانقلاب و جمعی از هواداران ایشان میخواستند انجام میشد، قطعاً مردم با آنان درگیر میشدند و فاجعهای غیرقابل جبران پیش میآمد. مسؤول اطلاعات قم دربارهی فضای امنیتی آن روز چنین میگوید:
اخبار واصله از مرکز و آذربایجان شرقی و کنترل ارتباطات عناصر مسألهدار در قم حاکی از آن بود که عناصر حزب خلق مسلمان با هدایت جمهوری خواهان در خارج، بنای بلوا و آشوب دارند. در این رابطه عدهای با اتوبوس و ماشینهای سواری وارد تهران و قم شده بودند و یک سواری پر از چوب برای درگیری در منطقهی نیروگاه قم کشف شد. اطلاعات واصله حکایت از بسترسازی برای یک بحران داشت، هنگامی که خبر فوت آقای شریعتمداری منتشر شد، بلافاصله تمامی خیابانهای منتهی به بیمارستان مهراد در اثر ازدحام جمعیت و اتومبیل مسدود شد، شیشهی بیمارستان خرد گردید. گزارش مرکز حکایت از حرکت زنجیرهای اتومبیلهای حزب خلق مسلمان از عوارضی تا حسن آباد به دنبال آمبولانس داشت. جنازه به قم نرسیده، پشت دربهای بهشت معصومه، مملو از جمعیت بود.
در چنین فضایی که هر آن، احتمال درگیری و خونریزی است، مسؤولان امنیتی میخواهند جنازهی آقای شریعتمداری به گونهای دفن شود که مشکلی پیش نیاید، آیا اگر میگذاشتند به طور عادی و در روز، جنازه دفن میشد، خونریزی نمیشد؟ تشخیص مسؤولان امنیتی این بود که در این صورت کنترل اوضاع دشوار خواهد بود و از این رو برای پیشگیری از درگیری و خونریزی، دفن ایشان در شب ضروری است و اما جریان ممانعت از نماز خواندن آقای صدر.
واقع این است که دستورالعملی مبنی بر ممانعت از نماز خواندن آقای صدر از سوی هیچ مقامی صادر نشده و شاید هیچ کس جز آقای منتظری تفوه به این مطلب نکرده باشد که ایشان خطاب به امام مظلوم گفته: در آینده جنابعالی را محکوم میکنند، میگویند آقای خمینی نگذاشت به یک نفر مرجعی که رقیبش بود نماز بخوانند.
شما را به خدا، آیا در جهان کسی را میتوان پیدا کرد که کمترین شناخت را از امام داشته باشد و از کمترین انصاف برخوردار باشد و چنین احتمالی را دربارهی او بدهد! خواهید پرسید که اگر دستوری مبنی بر ممانعت از نماز خواندن آقای صدر بر جنازهی آقای شریعتمداری نبوده، پس چرا ممانعت شد؟ در پی انتشار جزوهی آقای صـدر با عنوان «در زندان ولایت فقیه» در تاریخ ۱۳۶۶/۷/۱۴ از ادارهی اطلاعات قم، خواسته شد که دربارهی مسائلی که در آن جزوه نسبت به برخورد ادارهی اطلاعات با ایشان در آن نامه آمده است، توضیح دهد.
مدیر کل اطلاعات قم در تاریخ ۱۳۶۶/۸/۹ طی نامهای خطاب به این جانب، ضمن رد بسیاری از ادعاهای آقای صدر، ضمن اشاره به فضای امنیتی آن شب و آمدن آقای صدر با داماد آقای شریعتمداری و تعداد زیادی از طرفداران ایشان به بهشت معصومه نوشت:
جمعیت آن چنان فشرده بود که برادران با بیسیم گفتند جای حرکت در محوطه نیست و اگر – آقای صدر ـ به درون میرفت تمام جمعیت را با خود میبرد و کنترل اوضاع دیگر ممکن نبود و لذا چون نزدیک صبح نیز بود تشخیص دادم که وی نباید نماز بخواند و اوضاع به میل و خواستهی آنان پیش نرود. البته اذعان دارید در شرایط بحرانی تصمیمگیری چه قدر مشکل است، بخصوص که در آن شب هیچ دلیلی به ما ارائه ندادند که وصیت شده – آقای صدر ـ نماز بخواند… و اگر مسلم میشد که وصیت شده، قطعاً تصمیم به صورت دیگری بود.
بنابراین پاسخ سؤال آقای منتظری که: چه اشکال داشت طبق وصیت آقای شریعتمداری آقای صدر بر جنازهاش نماز بخواند؟ این است که اشکالش ـ طـبق تشخیص مسؤول اطلاعات قم ـ درگیری و صدمه خوردن مردم و احیاناً خونریزی بوده است.
فرض میکنیم که تشخیص مسؤول اطلاعات قم درست نبوده، آیا این جریان باید به گونهای مطرح شود که نظام اسلامی و امام زیر سؤال برود، یا اینکه به حساب اشتباه یک مسؤول در شرایط بحرانی گذاشته شود؟