
آن زمان بحثهای خیلی فشرده ای در دبیرخانه شورای امنیت داشتیم. عجیب این بود که اکثر دستگاه ها نظرشان این بود که ارتش ما باید برای انتقام از طالبان وارد خاک افغانستان شده و طالبان را تعقیب کند…
خاطرم هست چند ده هزار نیروی نظامی پشت مرز افغانستان آماده دستور حمله بودند. روزهای واقعا سختی بود و جلسات متعدد تشکیل شد. در چنین موضوعاتی در جلسات دبیرخانه معمولا افرادی از همه دستگاههای ذیربط سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و… حضور دارند.
آنجا رأی اکثریت حمله ایران بود، اما در کمیته سیاست خارجی دبیرخانه شورای امنیت جمع بندی ما این بود که نباید وارد خاک افغانستان شویم؛ چون معتقد بودیم جنگ با طالبان یک جنگ بی انتهاست که ایران درگیر میشود و به سادگی نمی تواند از آن خارج شود.
موضوع به شورای عالی امنیت ملی رفت، در آنجا هم اکثریت رأی به حمله نظامی دادند. به هر حال دکتر روحانی، دبیر وقت دبیرخانه گزارشی را خدمت مقام معظم رهبری ارسال کرد که در آن تشریح شده بود که نظر اکثریت حمله نظامی است و استدلال آنها هم این است و اقلیتی هم از جمله دبیرخانه مخالف هستند؛ با این دلایل.
معمولا دأب – روش – آقا حداقل بر اساس تجربه هشت ساله ای که خودم از نزدیک داشتم این نبود که مصوبات شورای عالی امنیت ملی را وتو کند. خیلی وقت ها هم نظر موافق نداشتند اما اگر نظر اکثریت بود، اجازه می دادند نظر اکثریت اجرا شود؛ ضمن اینکه ملاحظه خود را هم می نوشتند.
این یکی از موارد نادری بود که با حمله نظامی به افغانستان برای جنگ با طالبان مخالفت و مصوبه را وتو کردند.