
تازه از سفر خارجی به کشور بازگشته و در پشت بام خانه خوابیده بودم. مرحوم حبیبی با منزل ما تماس گرفت و بنده را از خواب بیدار کردند تا با وی صحبت کنم. مرحوم حبیبی گفت: چند دقیقهای قصد دارد با بنده صحبت کند.
اما گفتم: خسته هستم و شرایط صحبت کردن ندارم.
مجددا تاکید کرد و قرار شد به دفترش بروم تا با یکدیگر صحبت کنیم. در دیدار دو نفرهمان اعلام کردند که قصد بر این است بنده به عنوان سرپرست سازمان تربیت بدنی انتخاب شوم و پس از آن نیز ملاقات با مرحوم هاشمی رفسنجانی ترتیب داده شد و به نوعی این اولین انتخاب وی پس از ریاست جمهوری بود.
زمانی که مرحوم هاشمی رفسنجانی تصمیم گرفته بود در سازمان تربیت بدنی فعالیت کنم به بنده اعلام کرد دو شغل را برای شما در نظر گرفتهایم؛ یکی از این شغلها استاندار خراسان و شغل دیگر ریاست سازمان تربیت بدنی است. اعلام کرد خودتان علاقمند هستید در کدام شغل فعالیت کنید؟
گفتم استاندار خراسان بودن را به دلیل وجود امام رضا علیه السلام حتی از رئیس جمهور بودن بیشتر دوست دارم. هر شغلی را که انتخاب میکردم خانوادهام با آن مخالفت بودند و تنها شغلی که با آن موافق میکردند استاندار خراسان بود. هاشمیرفسنجانی به بنده گفت: برای تصدی استاندار خراسان چند گزینه دیگر داریم اما برای ریاست سازمان تربیتبدنی جز شما شخص دیگری را انتخاب نکردهایم.
بنده به رئیس جمهور دو پیشنهاد دادم؛ ابتدا اینکه رئیس سازمان تربیت بدنی به عنوان معاون رئیس جمهور تعیین شود و مورد دومین اینکه رئیس سازمان تربیتبدنی از این مجوز برخوردار باشد که در جلسات هیئت دولت شرکت کند. هر دو این موارد پذیرفته شد به طور کلی اصلا قرار نبود رئیس جمهور به جز معاون اجرایی معاون دیگری داشته باشد.
زمانی که این طرح تصویب شد در رابطه با محیط زیست و انرژی اتمی نیز چنین اتفاقی رخ داد و به نوعی به نفع آنها نیز تمام شد. همان شب اعلام کردند ساختار ریاست جمهوری تغییر کرده و این سه معاونت به آن اضافه شده است.
بنده دو مرتبه انتخاب اول مرحوم هاشمی رفسنجانی بودم، هم زمانی که به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و بنده به عنوان استاندار خراسان منصوب شدم و هم زمانی که به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و اولین حکم را برای بنده به عنوان رییس سازمان تربیتبدنی صادر کرد.
زمانی که هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور ایران فعالیت میکرد تصمیم گرفته بود تحولی در حوزه ورزش ایجاد کند و ورزش با مردم گره بخورد. آن زمان بیشتر ورزش به رشته کشتی خلاصه میشد و با توجه به اینکه در رشته کشتی قهرمان جهان بودیم و بزرگانی چون مرحوم تختی و حبیبی داشتیم، تصمیم بر این شد که ورزش ایران صرفا به رشته کشتی خلاصه نشود، عمومیت پیدا کند و شاهد همگانی شدن ورزش در ایران باشیم.
زمانی که در سازمان تربیت بدنی مشغول به فعالیت بودم، هاشمی رفسنجانی برای اولین بار در بودجه ورزش ایران نام ورزش را گنجاند و این تصمیم در مجلس شورای اسلامی اعلام و قرار شد مشمول بودجه شود. رییس جمهور در اظهاراتش ورزش را مظلوم خطاب و اعلام کرده بود: این ورزش مظلوم ایران.
در انقلاب ما هر چیزی با مردم گره بخورد موفق میشود، به طور مثال جنگ از جمله مسائل بسیار مهمی بود که با مردم گره خورد و موفق شدیم پیروز شویم. زمانی که جنگ شروع شد، بنده استاندارد خراسان بودم و بسیاری از کارگران علاقمند به حضور در جبهه بودند و اعزام میشدند.
اگر به خاطر داشته باشید شهید چمران فرمانده جنگهای نامنظم بود و ما چند نیرو از استانداری خراسان برای آنها اعزام کرده بودیم و یکی از آنها فردی بود که شش کلاس سواد داشت و کارمند روزمزد اداره کل کشاورزی خراسان بود. عملکرد این فرد در جنگ به حدی درخشان بود که شهید چمران با بنده تماس گرفت و درخواست کرد که چند نیروی دیگر برای آنها اعزام کنیم.
زمانی که بنده استاندار خراسان بودم استقبال مردم برای حضور در جبهه باورنکردنی و فوقالعاده بود. آن زمان بنیصدر فرمانده کل قوا و رئیسجمهور بود. وی به هیچوجه افراد داوطلب را قبول نمیکرد و به نیروهای مردمی اعتقادی نداشت، معتقد بود که باید از سربازان خدمت منقضی دعوت کنیم اما برخی از آنها ازدواج کرده بودند و علاقهای به حضور در جنگ نداشتند.
با بنیصدر بحثهای بسیاری داشتم و گفتم: به چه علت نیروهای داوطلب را قبول نمیکنید؟ برخی گریه میکردند که به جنگ نروند و برخی گریه میکردند چرا به آنها اجازه داده نمیشود به جنگ بروند! حرف بنیصدر این بود که آنها آموزش ندیدهاند و به هیچ وجه قبول نمیکرد که داوطلبانی به جنگ بروند که آموزش ندیدهاند.
در نهایت با فرمانده ژاندارمری و لشکر صحبت و از آنها درخواست کردیم هر گروهانی اعزام میشود چند نفر از آنها نیروهای داوطلب معرفی شده از سوی استانداری باشد. توجه به اینکه تعداد داوطلبان بسیار زیاد بود شرایطی را در نظر گرفتیم که شامل شرایط سنی، تجرد و مواردی از این دست بود.
در این بین ما و بسیاری از افراد که سن بالاتری داشتند و یا متاهل بودند نیز درخواست کردند که به جنگ اعزام شوند و چنین استقبالی برای حضور در جبهه وجود داشت، بنابراین هر مسئلهای در ایران با مردم گره بخورد موفق خواهد شد. آن زمان تصمیم گرفتیم شرایط ورزش ایران را تغییر دهیم و مردم را به ورزش علاقمند کنیم.
بنابراین چند نفر از جامعه روحانیت را دعوت کردیم و از آنها کمک خواستیم. در بازیهای آسیایی پکن نیز برای اولین بار یک روحانی را با کاروان ایران به نام حاج قاسم شجاعی اعزام کردیم. در رشته فوتبال بین دو نیمه نماز جماعت برگزار شد و با ائمه جمعه نیز صحبتهای بسیار زیادی داشتیم و به تدریج ذهنیت را تغییر دادیم.
شرایط به گونهای پیش رفت که در شبستانها ورزش میکردند و درخواست تشک کشتی داشتند. بنابراین ورزش در آن مقطع زمانی با مردم و روحانیت ارتباط پیدا کرد و خوشبختانه توانستیم به نقطه تحولی که مدنظر دولت بود برسیم.