1360
-
استقرار نظام
دو خاطره
گفت: من تا قبل از این رأی اعتماد، چهار فرزند داشتم از امروز به بعد یازده میلیون فرزند دارم و…
بیشتر بخوانید » -
احزاب و گروه ها
پیکر بهشتی
وقتی شهید رجایی پیکر شهید بهشتی را دید بسیار متأثر شد. دیگر توانایی ایستادن روی پای خودش را هم نداشت.…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
نیازی به تامل نیست.
شهید بهشتی گفت: ما به خاطر ارزش های اسلام قیام کرده و شعار داده ایم، قرار نیست خودمان به آن…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
صریح بگویید.
به امام گفتم: شما از نظراتتان که برنگشتید و فتاوای شما هست. ما شما را قبول داریم. صـریح بگویید و…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
به بهشتی بگویید.
گفت به بهشتی بگویید پولهایی که به خارج برده، بدهد به ما برای زن و بچه هایمان خانه بخریم که…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
دروغ است.
خانمی آمد که بد حجاب بود. من به او اعتراض کردم. بازرگان خیلی عصبانی شد و به دکتر حائری که…
بیشتر بخوانید » -
دفاع مقدس
نوروز در جبهه
برای بازدید جبهه ها و گذراندن ایام نوروز با رزمندگان و بررسی راه های فعال کردن جبهه ها و اطلاع…
بیشتر بخوانید » -
احزاب و گروه ها
هاشمی بهشتی ات کو؟
ابتدا جز آنکه به همراه مردم بگریم چه کاری می توانستم بكنم. ولی توجه داشتم که من برای گریه به…
بیشتر بخوانید » -
دفاع مقدس
انتخاب محسن
مرحوم حاج احمد آقا گفت: حق با کلاهدوز است. من هم با محسن موافقم، تو تلاش کن یک رای دیگر…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
تکه تکه ات می کنیم.
اجازه حرف زدن به آن دو نفر را نداد. رو به من کرد و گفت: خیلی یکه تاز شدید. تکه…
بیشتر بخوانید » -
بین الملل
هدیه گرانبها
پیر زن داخل آلونک رفت و یک تکه پارچه مشکی که روی آن با هسته انگور نوشته بود: الله واحد،…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
مرگ طبیعی
امام گفت: من نیازی به این کار نمی بینم، ولی اگر شما می خواهید اقداماتی کنید، مانعی ندارد. شما بدانید…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
فوران سرمستی
امام طیف سیالی از نور بود که در ضمیر آگاه حاضران حسینیه رخنه می کرد و همه تصاویری را که…
بیشتر بخوانید » -
فرهنگ و هنر
آرزوی شهریار شاعر
وقتی این ابیات را خواندم دیدم شهریار از من خواسته که او را معمم کنم و به پوشیدن لباس روحانی…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
بازی سرنوشت
مجاهدین در زندان حسن فرزانه را تحویل نمی گرفتند و گاهی شوخی شوخی او را بدجوری می زدند. بعد از…
بیشتر بخوانید » -
احزاب و گروه ها
سمیه کردستان
شرط رهايي ناهيد را توهين به امام قرار داده بودند، اما ناهيد استقامت كرده و شهادت را بر زنده بودن…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
قاچاق برای ایران
یک روز من تمام این لنچ دارها را که معمولاً قاچاق میبردند، به بخشداری کُنارک دعوت کردم. به آنها گفتم:…
بیشتر بخوانید » -
فرهنگ و هنر
برزخی ها
کارگردان برزخی ها ایرج قادری بود. داستانش این بود که یک عده ضد انقلاب که توطئه می کردند، به دلیل…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
پدر توابین
یک بار چند دختر را به اتهام شرکت در عملیات های گروهکی با اتومبیل به اوین آوردند اما آنها از…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
دو خودکار
در مورد کشمیری هم میگفتند که دو تا خودکار دارد با یکی کارهای شخصی را انجام میدهد و یکی کارهای…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
سخت تر از جنگ
شخصی را دستگیر کرده بودیم و شب اعدام خانوادهاش را آورده بودند آخرین دیدارش را انجام بدهد. مادرش گفته بود…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
شناسایی دکتر
در زمان دفن جنازه ها در بهشت زهرا یک جنازه اضافی داشتیم که اسم نداشت. یک هفته بعد نبش قبر…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
استعفا از شورای نگهبان
در آن زمان جناب آیتالله صافی در شورای نگهبان تشریف داشتند. ایشان خیلی دقت و سختگیری میکرد و واقعاً دقتهای…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
در پوشش لباس سپاه
به روحانی گفتند: ما در آسمانها دنبالت میگشتیم، او را از ماشین پیاده کرده و جلوی چشم خانوادهاش به شهادت…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
انحصارطلب؟!
بهشتی گفت: ما انقلاب کردیم که آدم تربیت کنیم، نه اینکه مثل آجر قالب بزنیم. اگر خانم شما برود بازار…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
یک تلنگر
امام یک جمله به اینان فرموده بود که: بنی صدر چیزی نیست به اندازه سه ربع اش رفته و یک…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
تبلیغات دشمن
آقای بهشتی گفتند که: به آنها بگویید که من شما را بخشیدم، اما یک خواسته هم از شما دارم و…
بیشتر بخوانید » -
فرهنگ و هنر
فتح قرون
در قرارگاه نشسته بودم که دو سه ورق روزنامه جمهوری اسلامی را دیدم. دست بر قضا در یکی از آن…
بیشتر بخوانید » -
دفاع مقدس
اعتنا نکنید.
امام گفتند: اعتنا نکنید؛ ما می توانیم! به دوستان گفتم: امام می گویند می توانید. آن هواپیماها، به همّت شما…
بیشتر بخوانید » -
استقرار نظام
یک انفجار
چند کلمهای نگفته بودم که یکهو یک انفجار تمام سالن را به هم ریخت. یک لحظه به خودم آمدم، دیدم…
بیشتر بخوانید »