احزاب و گروه ها

ترور نافرجام

محمد فقیه ایمانی

امید نجف‌ آبادی حاکم شرع دادگاه‌ های اصفهان بود. در اصفهان شروع کرد به جنایات بسیار زیادی. یعنی افراد زیادی را بدون دلیل می‌کُشت یا اموال مردم را مصادره می کرد. مثلاً فردی را کشت، بعد از فوتش معلوم شد که ده‌ ها خانواده یتیم را زیر پوشش دارد. جرم یکسری افراد فقط این بود که پولدار هستند.

زمانی که وی در مجلس نماینده شد، برخی از نمایند‌گان با اعتبار‌نامه وی مخالفت کردند؛ به دلیل اینکه آیت ‎الله خادمی وی را تکفیر کرده است. امید در دفاع از خودش گفت: من در اصفهان ۹۰ نفر را اعدام کردم و ۴۰۰ مورد مصادره اموال انجام دادم.

این اعدام‌ ها و کشتار‌ها هیچ‌ کدام بر‌ اساس شرع و قانون نبود، به همین خاطر موجب نارضایتی مردم شد. خب، این جنایات باعث شد آیت‌ الله فقیه‌ ایمانی یک جلسه تشکیل دهند و بقیه علمای اصفهان را دعوت کنند… در آن جلسه بعد از صحبت‌ هایی، قرار شد که به امام‌ خمینی نامه بنویسند. آیت‌ الله خادمی یک نامه نوشتند. در این نامه نوشته شد که: ما از شما تقاضا داریم که یک نفر را به عنوان حاکم‌ شرع به اصفهان بفرستید که هم مسلمان باشد و هم سواد قضاوت داشته باشد…

بعد از این نامه ایشان از حاکم شرعی خلع شد و معنای عبارت فوق این است که: امید نه مسلمان است و نه آشنا به احکام قضاوت. حاج‌ آقای فقیه‌ ایمانی به همراه دو نفر دیگر از علمای اصفهان حامل این نامه بودند… اینها مأموریت یافتند که نامه را خدمت آقای‌ خمینی ببرند. نامه را به قم و به دفتر ایشان بردند و یک ملاقات فوری با ایشان داشتند.

رساندن این نامه باعث شد که آقای ‌خمینی همان‌ جا بگوید: به اصفهان زنگ بزنید و بگویید امید نجف‌ آبادی برای همیشه از پست قضاوت معزول است. دیگر حق قضاوت و رفتن به اصفهان را ندارد….

گروه مهدی هاشمی یک لیست ۸۰ نفره از علمای‌ اصفهان تهیه کرده بود که همه را ترور کنند. دلیل این‌ که آقای فقیه‌ ایمانی انتخاب اول اینها بود، این بود که اینها احتمالاً از طریق ایادی خود در قم یا اصفهان متوجه شدند که بانی این جلسه و این نامه آقای فقیه‌ ایمانی بودند. از طرفی ایشان روی منبر هم از اینها اعلام برائت می‌ کردند و بارها می‌ گفتند: اعمال اینها را به پای اسلام و انقلاب ننویسید. کارهای اینها نه مورد تأیید اسلام است، نه مورد تأیید انقلاب.

این جریان وقتی سخنان و اقدام عملی حاج‌ آقا را دیدند، اولین انتخاب اینها ایشان شد. در دی ۱۳۵۸ حاج‌ آقا در یک جلسه در حسینیه مرحوم حاج مهدی حقیقی در خیابان هاتف اصفهان منبر می‌ رفتند. جلسه بعد از نماز مغرب و عشا بود. بعد از جلسه چون عجله داشتند که به جلسه بعدی برسند شاید جزء اولین نفراتی بودند که از مجلس خارج شدند. همان موقع دو نفر موتور‌ سوار آمدند با کلت‌ کمری ایشان را زدند…

گلوله از زیر گوش ایشان وارد شده بود و تمام فک و دندان‌ ها را خٌرد کرده‌ بود. زبان را به صورت طولی شکافته بود و از گونه دیگر ایشان بیرون آمده بود. زبان ایشان فقط حدود ۱۷ بخیه خورد. بعداً که معالجات را در تهران و خارج ادامه دادند، فکشان را مدتی سیم‌ پیچی کرده بودند. آثار وجود خٌرده‌ های گلوله تا آخر عمر ایشان باقی بود.

حدود ۴۵ روز غذای ایشان فقط مایعات بود. بعد از قضیه ترور تا مدت ها صحبت کردن و غذا خوردن برای ایشان بسیار سخت بود، چون، کانال های بزاقی قطع شده بود و دهان ایشان دچار خشکی دائم می‌ شد. طبیعتاً دیگر نتوانستند منبر بروند و تا آخر عمر غذا خوردن برای ایشان بسیار سخت بود و همیشه یک لیوان آب کنار دست ایشان بود که به مرطوب شدن فضای دهان کمک بکند.

روز جمعه این اتفاق برای ایشان افتاده‌ بود. گزینه‌ دوم اینها مرحوم مهندس بحرینیان رئیس کمیته‌‌‌ های انقلاب اصفهان بود که زیر نظر آیت‌ الله خادمی فعالیت می‌ کرد که روز یکشنبه اتفاق افتاد. اینها از تجربه دو شب قبل درس گرفته بودند.

مرحوم مهندس بحرینیان را در کوچه پس کوچه‌ های خیابان مسجد سید، نزدیک مسجد درب‌ کوشک ترور و دو خشاب یوزی یعنی، ۶۴ گلوله تیرباری در بدن ایشان خالی کردند. بعد مردم ریختند و حدود ۴ نفر را اطراف پیکر ایشان دستگیر کردند. اینها را بردند زندان و اعترافاتی از اینها گرفته شد که به شناسایی حسن تاج منجر شد.

 

اشاره: مهندس بحرینیان در تاریخ ۱۳۵۸/۱۰/۱۶، توسط باند سید مهدی هاشمی به شهادت رسید. حسن تاج ضارب آیت‌ الله فقیه‌ ایمانی، از اعضای باند سید مهدی هاشمی بود. امید نجف‌ آبادی محاکمه و در تاریخ ۱۳۶۷/۸/۱۶ اعدام شد.
منبع: وبسایت تاریخ شفاهی ایران، مصاحبه علی رحمانی با محمد فقیه ایمانی، ۱۳۹۹/۱۰/۱۰

 

نوشته‌های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
نظر بدهید تا شکوفا شوید.x