حفاظت اطلاعات سپاه

حفاظت اطلاعات ابتدا بخشی از اطلاعات سپاه بود و وقتی وزارت اطلاعات تشکیل شد اشارهای هم در قانون به تشکیل این سازمان شد. من در سال ۶۲ به حفاظت اطلاعات آمدم و یک طلبه بودم که مقداری در امر گزینش تخصص داشتم ولی با مسائل امنیتی و اطلاعاتی چندان سروکار نداشتم البته استعداد مدیریتی در من بود که با کمک نیروهای خوب توانستیم گامهای بلندی را برداریم.
در آن زمان ۳ گروه در حفاظت اطلاعات سپاه بودند عدهای طرفدار مجاهدین انقلاب و شاخه آیتالله راستی کاشانی بودند. یک عده بچههای فجر اسلام بودند و یک عده هم مستقل بودند. بنده در آن زمان دیدم که اکثر مدیران سازمان جزو این دستهبندیها هستند و میخواهند من را هم به سمت خودشان بکشانند این موضوع را با حاج احمدآقا مطرح کردم به من گفتند: به آقای خامنهای مراجعه کنید.
خدمت ایشان رسیدم و وضعیت را توضیح دادم. ایشان فرمودند: اینکه چند جوان با آقای راستی کاشانی یا روحانی دیگری ارتباط داشته باشند مشکلی نیست، من غالب اینها را میشناسم و آنها مشکل انحراف فکری ندارند. ولی اعمال نظر فکری و گروهی در حفاظت اطلاعات خطرناک است.
من دیدم یا باید همه را کنار بزنم که نیرو ندارم یا باید گرایش پیدا کنم که درست نیست. آقای خامنهای به من فرمودند: شما سعی کنید مستقل باشید. شاید در ابتدای کار از شما فاصله بگیرند اما پس از مدتی به شما میپیوندند.
من هم به این توصیه عمل کردم. کسی تا مدتی نمیدانست موضع من چیست و من هم گفتم: موضع من فقط ضوابط سپاه است که اگر احساس کنم کسی گرایشات خود را در پروندهای اعمال میکند با او برخورد میکنم…
در ابتدای کار ابهاماتی در قانون حفاظت اطلاعات وجود داشت مثلا مشخص نبود رئیس سازمان باید زیر نظر فرمانده کل سپاه باشد یا زیر نظر فرمانده کل قوا که در آن زمان چالشهای زیادی را بر سر این موضوع داشتیم. در آن زمان هنوز تقسیمبندی نیرویی در سپاه انجام نشده بود و سپاه به صورت منطقهای اداره میشد و ما هم در هر منطقه یک مسئول حفاظت اطلاعات داشتیم بعد که نیروهای سهگانه شکل گرفت در هر نیرو هم حفاظت اطلاعات شکل گرفت.
در اصل مسئول طراحی حفاظت اطلاعات عملیاتها، مسئول حفاظت اطلاعات نیروی زمینی سپاه بود و من هم در حد مقدوراتم در مواقع عملیات به آنها کمک میکردم. در ابتدای تشکیل حفاظت اطلاعات سپاه ناملایمات و کمبودهای زیادی را تحمل کردیم که بیشتر هم در داخل سپاه بود و بیشتر موضوعات هم بر سر این بود که حفاظت اطلاعات باید تحت امر فرمانده سپاه باشد در حالی که همان زمان مرحوم شهید محلاتی میگفت: من جزو قانونگذاران حفاظت اطلاعات بودهام و رئیس سازمان باید زیر نظر فرمانده کل قوا باشد.
در آن زمان از مجلس سوال کردیم ولی جواب روشنی ندادند، از مقام معظم رهبری که آن زمان هم رئیس جمهور بودند و تمشیت امور سپاه را برعهده داشتند پرسیدیم پاسخ به این سوال را برعهده مجلس گذاشتند. این چالش همچنان ادامه داشت تا دوران رهبری آیتالله خامنهای فرا رسید.
من خدمت ایشان رسیدم و گفتم: من این دوره سخت را تحمل کردم و در این دوران هم توانستهایم کارهایی انجام بدهیم، ولی من الان تحت فشار هستم.
در آن زمان رسما نوشته بودند که از دادن هرگونه جنسی به حفاظت اطلاعات خودداری شود. همچنین پیش آقای رفیقدوست رفتم و گفتم: شما وزیر سپاه هستید و من هم مسئول دستگاه امنیتی سپاه هستم که اگر تضعیف شوم به سپاه لطمه وارد میشود.
ایشان در آن زمان به مسئول آمادشان آقای احمدپور نوشته بودند که: بدون مشورت با هیچ کس نصف درخواستهای آقای سعیدی را بدهید.
اما یک سر سوزن هم به ما ندادند. البته ما به همه وظایفمان عمل میکردیم. یک وقت عدهای خدمت رهبر انقلاب رسیده بودند و به ایشان گفته بودند: سعیدی در جایی ۹ سال مانده است که ما ۶ ماه هم نمیتوانیم دوام بیاوریم.
خدمت رهبر انقلاب رسیدم و به ایشان گفتم که: اگر صلاح بدانید من دیگر در این جایگاه نباشم.
ایشان فرمودند که: من مشکلات شما را حل میکنم.
و با تدبیر معظم له همه مشکلات یکی پس از دیگری حل شد و سازمان استقرار لازم را پیدا کرد.