دوران مبارزه

حق الناس

حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری

بعد از آنکه راهپیمایی عید فطر با شکوه هر چه بیشتر برگزار شد، مرحوم شهید بهشتی در جامعه روحانیت مطرح کرده بود که حالا که مردم آمدند نباید در این حرکت مردمی فترت ایجاد شود، لذا از مردم به راهپیمایی دعوت شد. من به منزل آقای بهشتی رفتم که ببینم برنامه چیست و چه کار باید کرد و جمعیت را چطوری هدایت کنیم. در این حین خبر رسید که آقای مفتح را در دوراهی قلهک دستگیر کرده اند.

دستگاه سعی داشت جمعیت را متفرق یا شقه شقه و سپس برخورد کند. مرحوم آقای بهشتی نگران شد. در این حال خبر رسید جمعی از مردم در خیابان عباس آباد در حرکت هستند. مرحوم بهشتی به شهید حسن اجاره دار ماموریت داد که مردم را به سمت خیابان شریعتی هدایت کنند تا یکپارچه شوند و مردم از جاده قدیم شمیران راهپیمایی را ادامه دادند. موقع اذان ظهر به پیچ شمیران رسیدیم. مرحوم شهید بهشتی فرمودند: خوب است همین جا نماز را بخوانیم.

ایشان جلو ایستاد و نماز ظهر و عصر را به جماعت خواندیم. بعد از نماز، راهپیمایی به سمت غرب تهران ادامه یافت. خلاصه نزدیک غروب به میدان آزادی رسیدیم. ریوهای ارتشی داخل میدان آزادی بودند. مردم به میدان آزادی رسیدند و با شعارهایی که سر می دادند، خصوصا خانم ها، سربازان و درجه داران را منقلب کردند و اینها را به گریه انداختند و این علامت خوبی از داخل ارتش بود. مردم از شهید بهشتی می خواستند سخنرانی کند. به ایشان گفتیم: چیزی نداریم که شما بر آن بایستید و سخنرانی کنید. بفرمایید روی ماشین که پارک شده است.

ایشان فرمود: ماشین مردم است، حق الناس است و نمی شود که من روی ماشین بروم.

عاقبت ایشان روی بشکه ای رفت و سخنرانی خود را شروع کرد. بعد از صحبت ایشان، قطعنامه پایانی را که خیلی تند هم بود من قرائت کردم؛ البته چون فراری بودم با لباس شخصی و عینک دودی قطعنامه را خواندم و ترک موتوری نشسته و فرار کردم.

 

منبع: خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری، تدوین: مرتضی میردار، ج ۱، چاپ سوم: ۱۳۹۲، ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۴۴

نوشته‌های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
نظر بدهید تا شکوفا شوید.x