دلیل انصراف

پس از پذیرش مسئولیت، در روز ٢۵ فروردین قرار ملاقاتی با حاج احمد آقا در دفتر رهبری گذاشته شد تا با ایشان و اعضای ستادی که برای حج تشکیل داده بود، دربارهی کارهای انجام شده در آن مدت، صحبت کنیم. صبح آن روز ساعت ۹:۳۰ به دفتر رهبری رفتم. حاج احمد آقا هم به تنهایی آمد. از ایشان دلیل نیامدن دیگر همکارانشان را جویا شدم که پاسخ داد: آنها را پیدا نکرده است.
صحبت ما به صورت دو نفره شروع شد. اولین سؤالم در مورد علت واقعی استعفا از سرپرستی حجاج بود. پرسیدم: مگر نمیگفتید هر کاری مقام معظم رهبری بفرمایند، بدون چون و چرا انجام خواهید داد؟ پس چرا بعد از صدور آن حکم که اتفاقاً حکم مفصل و سنگینی هم بود، استعفا کردید؟
پاسخ داد: اگر مقام معظم رهبری همین الآن هم امر کنند، هر کاری باشد انجام می دهم.
با شنیدن این سخن، گفتم: پس از ایشان خواهم خواست تا امر کنند شما این مسئولیت را بپذیرید.
حاج احمد آقا با لحن خاصی گفت: این کار را نکنید.
دلیلش این بود که اگر در اطاعت امر رهبری برای مادر بزرگوارشان اتفاقی میافتاد، وضعیت نامناسبی به وجود میآمد. بعد اضافه کرد: حضرت امام یک روز قبل از وفات، دست مادرم را گرفت و در دست من گذاشت و فرمود: احمد مواظب مادرت باش!
در این لحظه پرسیدم: چرا قبل از صدور حکم رهبری، مادرتان عدم رضایت خود را اعلام نکردند تا این وضعیت پیش نیاید؟
گفت: مادرم از موضوع اطلاع نداشت، چون مرسوم نبود در این گونه موارد از ایشان کسب اجازه کنم. اما پس از صدور حکم، هنگامی که ایشان مطلع شد، مرا خواست و نارضایتی خود را اعلام کرد.
از ایشان در مورد علت مخالفت والدهی مکرمهشان سؤال کردم. پاسخ داد: مادرم با توجه به حضور نیروهای نظامی آمریکا در عربستان سعودی و وضعیت جنگی در منطقه، به شدت نگراناند که مبادا برای من حادثهای پیش آید و با توجه به اینکه پس از رحلت حضرت امام در وضعیت روحی بسیار نامناسبی قرار دارند، لذا مخالفت خود را با پذیرش این مسئولیت اعلام داشتهاند.
صحبت آن روز با حاج احمد آقا نزدیک به دو ساعت به طول انجامید و عمدتاً حول این محور بود که بتوانم ایشان را برای پس گرفتن استعفا و پذیرش این مسئولیت قانع سازم، ولی موفق نشدم. در عین حال در خلال این صحبتها قانع شدم که دلیل استعفای ایشان همان عدم رضایت مادر گرامیشان بوده است و برخی تحلیلها که در گوشه و کنار به گوش میخورد، حقیقت ندارد.
اواخر گفتگو با حاج احمد آقا، آقای محمد حسین رضایی، معاون حج سازمان حج و اوقاف آمد و گزارشی از کارهای انجام شده، ارائه داد. سپس در جلسهای با حضور محمدی گلپایگانی، حجازی و پورنجاتی ـ که آن زمان با دفتر رهبری همکاری داشت ـ راجع به امور مختلف در این زمینه گفتگو کردیم.
در مجموع میتوان گفت با توجه به سه سال تعطیلی حج و نیز فاصلهی اندکی که از صدور حکم رهبری برای حاج احمد آقا گذشته بود، به جز صحبتهایی که در آنجا شد، چیزی به عنوان امور و تشکیلات بعثه برای تحویل به من وجود نداشت. روشن بود که هرچه سریعتر باید بعثهی رهبری را سازماندهی کنم و این در شرایطی بود که هنوز حکم رسمی هم برای من صادر نشده بود.
واقعیت آن است که با توجه به اوضاع و شرایط و فرصت بسیار کوتاهی که تا زمان اعزام زائران باقی مانده بود و حجم کاری که میبایست صورت گیرد، دچار دغدغه و نگرانی شدیدی شدم، به گونهای که آن شب با خوردن دو قرص خواب آور، توانستم اندکی بخوابم.