
مهندس لطف الله میثمی از اعضای قدیمی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و از اعضای اولیه نهضت آزادی ایران و یکی از پایه گذاران اولیه سازمان مجاهدین خلق است. او یکی از مهندسان برجسته شرکت نفت بود.
در دوره ای که با سازمان مجاهدین خلق همکاری داشت، هنگامی که در یک خانه امن به ساختن بمب دستی مشغول بود، بمب منفجر می شود. بر اثر این انفجار مهندس میثمی دست چپ خود را از مچ، بینایی هر دو چشم و شنوایی یکی از گوش های خود را از دست می دهد. با تغییر ایدئولوژی سازمان، مخالفت می کند و از سازمان جدا می شود. بعد از انقلاب راه مستقلی را انتخاب می کند. پس از انقلاب به امید اینکه بتواند چشم ها و گوشش را درمان کند، هم به شوروی سفر کرد و هم به آمریکا؛ اما نتیجه به دست نیاورد.
در روزهای پرتلاطم بعد از پیروزی با اعتقاد و ایمانی که به رهبری انقلاب داشت، برای دیدار با امام به مدرسه علوی آمد. اما وقتی با ممانعت مسئولان دفتر از دیدارش با آقای خمینی روبه رو می شود از من خواست تا ترتیب ملاقات ایشان را با امام بدهم. ترتیب این دیدار را دادم و با امام قرار ملاقات ایشان را برای روز بعد گذاشتم.
به علت نابینایی مهندس میثمی را همیشه یکی از دوستانش همراهی می کند. در آن روز هنگامی که به اتفاق مهندس میثمی و همراهش وارد دفتر در مدرسه علوی شدیم، برخی از روحانیان حاضر در دفتر بسیار ناراحت شدند. ناراحتی آنها مربوط بود به رویدادهای بعد از انتشار بیانیه تغییر مواضع ایدئولوژی مرکزیت سازمان مجاهدین در شهریور سال ۱۳۵۴ و درگیری های شدید میان برخی از زندانیان سیاسی با روحانیان زندانی، که بعد از پیروزی انقلاب همچنان ادامه پیدا کرد.
برخی از روحانیان زندانی سابق که در دفتر خدمت می کردند، از مخالفان جدی دیدار مهندس میثمی با امام بودند. آنها وقتی ورود مهندس میثمی را دیدند سخت ناراحت شدند؛ و آقای حسین خمینی، که در دفتر کار می کرد اظهار داشت که امام در اندرون هستند و کسی را نمی پذیرند.
من که می دانستم موضوع از چه قرار است به او تذکر دادم که قاطی این بازی ها نشود. برود و به آقا بگوید که کسی را که خواسته بودید، آمده است. او رفت و برگشت و ما را به اتاق پذیرایی هدایت کرد.
امام با مشاهده وضعیت او، برخوردشان با مهندس میثمی بسیار عاطفی بود. مهندس میثمی درباره نظریه ملاصدرا و حرکت جوهری برای امام توضیحاتی داد. یک لوح فشرده که نظرات خود را در آن توضیح داده بود به امام تقدیم کرد. این دیدار حدود نیم ساعت یا ۴۵ دقیقه به طول انجامید. روز بعد در دیداری که با امام داشتم هنگامی که به اندرون می رفتند از من خواستند ایشان را همراهی کنم و درباره مهندس میثمی توضیحات بیشتری خواستند، که دادم.
سپس گفتند: بعضی از آقایان اهل علم از دیدار دیروز خیلی ناراحت شده اند.
پاسخ دادم شما رهبر همه ملت هستید نه رهبر روحانیان. آنها که این اعتراض را کرده اند باید از چشمان نابینا و گوش ناشنوا و دست قطع شده مهندس میثمی حیا کنند. او به خاطر امیال نفسانی دچار این ضایعه نشده است. او آنها را برای فکر و عقیده و انقلاب علیه ظلم و ستم استبداد سلطنتی از دست داده است. او به شما به عنوان رهبر انقلاب اعتقاد و ایمان دارد.
ایشان بعد از کمی تأمل گفتند: تو نمی دانی من گرفتار چه مرتجعینی هستم.
پاسخ دادم: مواظب باشید این مرتجعین شما را زمین نزنند.