سازندگی و شکوفایی

ترکشی در کنار جمجمه

پروفسور بابک باباپور

یکی از مهمترین‌ افراد که به من لطف داشتند، مرحوم آیت‌ الله هاشمی‌ رفسنجانی بود. وی همواره من را امیدوار می‌ کردند که از سنگ‌ اندازی‌ ها ناامید نشوم و می‌ گفتند: برای خدمت‌ رسانی انسان باید جلو برود.

اما آنچه برایم خیلی جالب بود، اینکه روز قبل از فوت ایشان در بیمارستان امیرالمؤمنین بودم و ناراحت از اینکه برای جراحی در اتاق عمل، به تجهیزات و فضایی نیاز داشتیم. با اینکه به دستور ایشان تجهیزات تهیه شده بود اما راه‌ اندازی و شروع به کار صورت نمی‌ گرفت.

مرحوم رفسنجانی روز قبل از فوتش با من تماس گرفت و پیگیری کرد. وی با آن همه مشغله، به فکر مردم و آن ناحیه محروم بودند و می‌ دانستند من واقعا می‌ خواهم فعالیت کنم. حس کرده بودند کسی می‌ خواهد کاری کند و می‌ خواست کمکی به من کنند.

عرض کردم: گویا دستگاه به بیمارستان آمده و به دلایلی که اطلاع ندارم، هنوز نمی‌ توانیم استفاده کنیم.

وی گفت: فردی را مأمور پیگیری کردند که دنبال این کارها را خواهد گرفت و پیگیر روال اداری کارها خواهد بود…

همه جامعه به جانبازان مدیون هستند. با سن‌ و سالی که دارم، اکثر هم‌ سن‌ های من جانباز یا شهید شدند، ولی من این موقعیت را داشتم تحصیل کنم و فعالیت علمی داشته باشم. به‌ همین‌ دلیل علاقه‌ مند بودم به خودشان و خانواده‌ شان خدمات ارائه دهم که در این زمینه نیز موفق بودم…

جانبازی بود که ترکش نسبتا تیزی در ناحیه محل اتصال قاعده جمجمه به گردن داشت. دقیقا نزدیک یکی از سرخرگ‌ های مهم خون‌ رسان مغز و بصل‌ النخاع که او از وجود این ترکش بسیار رنج می‌ برد.

دلیلش هم فقط این نبود که ترکش در روزهای گرم – همان‌ طور که خیلی از جانبازان می‌ گویند – به‌ علت داغ‌ شدن اذیت می‌ کرد و موجب درد می‌ شد، بلکه به‌ دلیل نزدیکی به عروق حساس و خطرناک، هر لحظه احتمال خونریزی وجود داشت. هر بار که فشار خون بالا می‌ رفت، خونریزی کوچکی به وجود می‌ آمد.

ما فکر می‌ کردیم احتمال دارد فشار خون باعث باد کردن رگ شود، واقعا نمی‌ توانستیم علت دقیق آن را متوجه شویم اما جانباز رنج می‌ کشید. متأسفانه دو بار هم سعی شده بود ولی امکان خارج کردنش نبود. با توکل به خدا مجدد این اقدام را با استفاده از دستگاه فلوروسکوپی – نوعی دستگاه تصویر برداری – که از بیمارستان خاتم‌ الانبیاء به بیمارستان ساسان آوردیم و با کمک میکروسکوپ انجام دادیم، توانستیم ترکش را خارج کنیم. جای خیلی بد و خطرناکی بود….

جانباز اهل لرستان بود و بسیار زجر می‌ کشید و بعد از آن حالش خوب شد. در تماس هستیم، می‌ گوید زندگی دوباره به او داده شده و دردهایش از بین رفته، بیمار خیلی قدر شناسی است….

بیش از ‌هزار و چهار صد جانباز جنگ تحمیلی را در دو دهه اخیر جراحی بسته یا باز کرده‌ ام. از سال ۱۳۷۵ تا کنون خدمت کردم. جانبازی که مبتلا به عارضه «آرنولد کیاری» بود و من درباره آن مقالات زیادی نوشته‌ ام.

این جانباز آزاده در شکنجه‌ گاه‌ های بعث ضربات بسیار شدیدی در جمجمه و گردنش اصابت کرده بود و به‌ واسطه شکستگی‌ هایی که بد جوش خورده بود، این بیماری برایش به وجود آمده بود. در این عارضه به‌ جای اینکه مخچه در قاعده جمجمه پایان یابد، مخچه در سوراخی که قاعده جمجمه را به گردن و بصل‌ النخاع را به نخاع وصل می‌ کند، قرار گرفته بود و آن مسیر را تنگ کرده بود.

این بیماری در اصل مادرزاد است ولی به‌ دلیل شکنجه‌ های فراوان برای این جانباز به وجود آمده بود. ایشان را با روشی خاص عمل کردیم و خدا را شکر حالش خیلی خوب است.

جانباز آزاده‌ ای داشتیم که تعریف می‌ کرد داخل کانال نخاعی‌ شان نوعی آمپول می‌ زدند که یا به‌ دلیل شکنجه بوده یا برای تسکین درد، ‌اما دچار بیماری‌ «آراخنوپاتی» شده بودند؛ یعنی چسبندگی‌ های شدیدی داخل ریشه‌ های دم‌ اسبی که در آب نخاع شناور هستند و بیمار دچار علائم عدم کنترل مدفوع و تخلیه ادرار شده بود…. {ایشان را} با تکنیک‌های کم‌ تهاجمی در راستای درمان درد {معالجه کردیم}

 

اشاره: پروفسور بابک باباپور متخصص و جراح مغز، اعصاب و ستون فقرات، برنده ی جوایز بین المللی پروفسور یلدا و انجمن اسمیس آمریکا برای کارهای نوآورانه در جراحی های کم تهاجمی ستون فقرات است.
منبع: روزنامه شرق، گفت و گوی رضا حسین مردی با پروفسور بابک باباپور {خدمت در پرتو میهن دوستی}، ۱۳۹۶/۷/۱۱، شماره: ۲۹۷۶

نوشته‌های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
نظر بدهید تا شکوفا شوید.x