
زمانی که دفتر حزب جمهوری اسلای منفجر شده بود همه شهید شدند خبری از آقای عضدی نبود و هیچ کس هم نمیدانست. بعد از دو سه روز همسرش به آقای دکتر هاشمی گلپایگانی زنگ میزند که: آقا دکتر عضدی دو سه روز است خانه نیامده!
من و دکتر هاشمی با هم در ستاد انقلاب فرهنگی کار میکردیم با من تماس گرفت و به من گفت: عضدی دو سه روز است شایدم چهار روز خانه نرفته!
گفتم: دو سه روز که نرفته گم که نمیشود از همسرش بپرسید که حزب نبوده؟ چون جای دیگر که نرفته و حزب بوده که منفجر شد ۷۰ – ۸۰ نفر کشته شدند و طوری بود که نمیشد افراد را شناسایی کرد.
من روز دفن شهدای هفتم تیر بهشت زهرا بودم. من دیدم یک نفر به نام شهید شهریاری نماینده بوشهر بود، جنازهاش را بردند بوشهر و چون اسمی از دکتر عضدی نبود هیچ کس نمیشناخت. بعد از دفن شهید بهشتی، سراغ این جنازه که آمدند گفتند: این جسد شهریاری است.
من گفتم: شهریاری را بردند بوشهر دفن کنند اما دیگران نپذیرفتند و آن جسد را به نام شهید شهریاری دفن کردند.
بعد از پیدا شدن ماشین دکتر عضدی در اطراف حزب، به دکتر هاشمی گفتم: یقین دارم که جنازهای که به اسم دکتر شهریاری دفن شد دکتر عضدی است!
گفت: چطور؟
گفتم: دکتر شهریاری را بردند بوشهر
من بعدا فهمیدم در بوشهر تشییع جنازه شده است. در زمان دفن جنازه ها در بهشت زهرا یک جنازه اضافی داشتیم که اسم نداشت. بالاخره بعد از یک هفته نبش قبر شد و همسرش از دندانهای دکتر عضدی جنازه را شناسایی کرد.