ملاقات با امیرانتظام

امیر انتظام سخنگوی دولت موقت توانسته بود با همراهی سایر افراد وابسته به خارج، در دولت موقت مهندس بازرگان نفوذ کند. او سرانجام در اواخر سال ۱۳۵۹ به جرم جاسوسی دستگیر و در دادگاه محکوم شد. در واقع بیشتر اعضای دولت موقت هر یک به طریقی با دولتهای خارجی ارتباط و وابستگیهایی داشتند.
البته هوشیاری حضرت امام خمینی و شهیدان مطهری، بهشتی، مفتح و حضرت آیتالله خامنهای و سایر خدمت گزاران به نظام اسلامی، اجازهی هیچ گونه تحرک و توطئهای را به آنها نمیداد. زمانی که امیرانتظام به اوین منتقل شد، در دیدار با حضرت آیتالله قدوسی تقاضا کرد چون کسی را در ایران ندارد و از پاسداران زندان کسی با او صحبت نمیکند، کسی را برای هم صحبتی با وی معرفی کند.
در پی دستور دادستان کل انقلاب حضرت آیتالله قدوسی، قرار شد که من هر هفته یک ساعت با او صحبت کنم. امیرانتظام میگفت: من یک زن و دو بچه دارم که آنها در سوئیس هستند و هیچ کس را در ایران ندارم.
بنابراین من هفتهای یک یا دو جلسه با ایشان صحبت میکردم. پس از مدتی خدمت آقای قدوسی گفتم: آقای قدوسی این بچههای پاسدار فکر میکنند که من از بستگان ایشان هستم و به من مشکوک شدهاند، اگر اجازه دهید دیگر نروم.
آقای قدوسی فرمودند: نه شما بروید و دنبال راه حل باشید.
بعد پیش آقای امیرانتظام برگشتم و گفتم: اینکه نمیشود شما در ایران کسی را نداشته باشید.
ایشان گفت: نه، من هیچ کس را ندارم؛ فقط یک رفیق از دوران دانشجویی دارم که آدرس خانهاش، آخر تهرانپارس است.
پس از این صحبت من رفتم و آن شخص را پیدا کردم و به او گفتم: شما هفتهای دوبار به اوین بیایید و با آقای امیرانتظام صحبت کنید.
آن شخص هم هفتهای دوبار به اوین میآمد و پس از هماهنگی، یک ساعت در حضور پاسدارها با امیر انتظام صحبت میکرد. نکتهی قابل توجه این بود که ایشان آن قدر وابسته به خارج بود که کسی را در ایران نداشت.