
روز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها بود. رادیو یک برنامه زنده داشت و موضوع برنامه این بود که از خانم ها سوال می کردند که الگوی شما کیست؟ گزارشگر از یک دختر خانم جوانی سوال کرده بود که الگوی شما کیست؟ آیا حضرت زهرا سلام الله علیها الگوی شماست؟
جواب داده بود: امروز الگوی ما حضرت زهرا سلام الله علیها نیست. ایشان خیلی خوب بودند، ولی متعلق به ۱۴۰۰ سال قبل هستند! امروز الگوی من اوشین است.
آن زمان سریال سال های دور از خانه را از تلویزیون پخش می کردیم و اوشین، بازیگر اصلی این فیلم و زن فعالی در عرصه آموزش و اجتماع بود. این گزارش چون به صورت زنده تهیه و پخش شده بود، به سمع امام نیز رسیده بود و ایشان به آقای موسوی اردبیلی دستور داده بودند که این موضوع را بررسی کنند که چنانچه طرف قصد توهین داشته، مجازات شود و در غیر این صورت کاری نداشته باشند.
آقای موسوی اردبیلی این موضوع را به دادستان تهران واگذار کردند که آن موقع آقای عماد بودند. ایشان ۵ ـ ۶ نفر ازبچه های رادیو را خواستند و نوار را بررسی کردند که تا حدود ساعت ۶ بعد از ظهر به طول انجامید. ۶ بعد از ظهر احکامی برای این افراد صادر شد که شامل انفصال از خدمت و مجازات بود. حکم هایی به تناسب کار هر کسی صادر شده بود.
بعد از آن می خواستند افراد را از دفتر دادستان به زندان قصر ببرند. با رئیس زندان تماس گرفتم و گفتم: تعدادی از همکاران ما امشب مهمان شما هستند. آنها را داخل زندان نبرید چون زمستان و سرد است.
خدمت امام نامه نوشتم که: مسئول صدا و سیما من هستم و مسئولیت این برنامه به عهده من است. اگر قرار است کسی مجازات شود، من باید مجازات شوم. اگر همکاران مرا مجازات کنید دیگر کسی دستش به کار نمی رود. بنابراین درخواست دارم مرا مجازات کنید و آنها را عفو بفرمایید.
امام فرمودند: بنویس من اقدام می کنم.
نامه ای به امام نوشتم و امام هم نامه را به آقای موسوی اردبیلی ارجاع دادند که آن موقع رئیس قوه قضائیه بودند.
ایشان گفتند: حالا که شب است و دیر وقته و باشه فردا.
من هم گفتم: بسیار خوب. پرسیدم چند نفر هستند؟
چلوکباب تهیه کردم و با میوه و شیرینی به دفتر زندان به دیدار بچه ها رفتم. ۵ ـ ۶ تا پتوی نو هم خریدم تا بتوانند به راحتی و گرم بخوابند. یکی دو ساعت هم آنجا ماندم و با آنها صحبت کردیم. فردای آن روز ساعت ۱۱ آقای موسوی اردبیلی با امام مکاتبه و درخواست عفو کرده بودند. علاوه بر آنچه من درخواست کرده بودم. امام نیز نوشته بودند که با عفو این افراد موافق هستند و عفو فرمودند. همکاران را از زندان سوار ماشین کردیم و به صدا وسیما آوردیم و قضیه با این ترتیب شروع و تمام شد. الحمدالله هیچکدام از همکاران ما را جریمه نکردند، همه به کارهایشان بازگشتند و احکامی که دادستان داده بود لغو شد. همکاران سر کار برگشتند.