دفاع مقدس

تاثیر پیام امام

سردار حسین همدانی

حضرت امام در پایان هر کدام از عملیات گذشته؛ چه ثامن الائمه، طریق القدس و مطلع الفجر و چه حتی در دوران سیاه فرماندهی بنی صدر بر نیروهای مسلح خطاب به رزمندگان پیام می دادند، اما پیام ایشان که این بار در آغاز عملیات صادر شد. چند ویژگی داشت که عبارت بودند از: ستایشی خارق العاده از رزمندگان، تقویت بنیه ی روحی – رزمی بحه ها و تحریص نیروها به حفظ روحیه آفندی در جنگ با دشمن… تمام هم و غم ما این بود که عملیات قبل از تحویل سال نو شروع بشود تا به امام و مردم عیدی بدهیم؛ منتها تقدیر چیز دیگری بود. سال نو تحویل شد و ما تازه در شامگاه یکم فروردین عازم حمله شدیم. صبح روز بعد که اطلاعیه شماره ۱ قرارگاه مرکزی کربلا از خبر ساعت ۷ بامداد رادیو ایران قرائت شد، متوجه شدیم که تنظیم کنندگان آن اطلاعیه، روی موضوع تسخیر مواضع توپخانه سپاه چهارم عراق و فتح ارتفاعات علی گره زد و رسیدنمان به دشت عباس خیلی مانور داده اند.

یادم نمی رود کنار آن قرارگاه فرماندهی تیپ عراقی تصرف شده در پلتای پایین من وانت تویوتای خودم را پاک کرده بودم. رادیوی وانت روشن بود و نمی دانم چه کسی صدای آن را تا آخر زیاد کرده بود. ساعت حوالی هشت صبح بود. خبر ساعت ۸ بامداد رادیو ایران که شروع شد، اوّل پیام حضرت امام (ره) به رزمندگان قرائت شد و بعد هم اطلاعیه شماره ۱ قرارگاه کربلا را از نو خواندند. در لحظه ی قرائت پیام امام دور تا دور وانت تویوتا دریایی از بچه ها حلقه زده بودند و با شنیدن هر بند آن پیام اینها به پهنای صورت اشک می ریختند و به صدای بلند شیون می کردند. مخصوصا آنجا که امام فرموده بود: من دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خدا بالای آن است می بوسم و بر این بوسه افتخار می کنم؛ یا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم، فافوز فوزاً عظیما. امام در آن پیام غوغا کرده بود هم به ملت عیدی داد، هم به رزمندگان و هم این که با چنان الفاظ و تعابیری از رزمندگان تجلیل کرد که تا پایان جنگ نظیرش را نشنیدیم.

بعد از پخش پیام امام، سردار بزرگوارمان محمد بروجردی آمد پیش ما. بنده بودم و محمود شهبازی، آقای بروجردی با حالتی متحیر و پر از شور و شوق به ما گفت: دیدید امام چه پیامی داد؟ شنیدید ایشان در مدح رزمنده ها چه کلماتی را به کار برد؟ می بینید این پیام چه تأثیری روی بچه ها گذاشته؟!… . بعد هم شگفت زده ادامه داد… الله اکبر!

در باب تأثیر روحی آن پیام فقط می توانم بگویم اگر در همان لحظه دستور داده می شد همه بچه ها روی مین های دشمن بروند، بی معطلی همه خودشان را می زدند به قلب میادین مین. خدا گواه است اگر به ما مژده می دادند که در این فقر شدید لجستیکی، قرار است ۲۰ گردان تازه نفس سازمان یافته و حاضر به رزم مکانیزه و زرهی در اختیارتان قرار بدهیم به قدری که آن پیام ما را از حیث روحی شارژ کرد نمی توانست موجب ارتقاء روحیه مان بشود. چه این که شما حاصل تأثیر شگفت انگیز این پیام را در کجا مشاهده می کنی؟ در آن درگیری های مهلکی که بعد از شنیدن آن پیام بچه های سبک اسلحه ما، ظهر به بعد همان روز، با تانک های تی – ۷۲ لشکر ۱۰ زرهی دشمن در امام زاده عباس داشتند. حتی اثرات این پیام امام را در پایان عملیات فتح هم ما می دیدیم.

روز هشتم فروردین عملیات تمام شد و روز دوازدهم بچه ها را به دوکوهه برگرداندند. بعضاً اشخاصی داشتیم که نگران بودند حالا که این نیروها دارند از منطقه خارج می شوند و به شهر و دیارشان بر می گردند آیا برای عملیات بعدی باز در همین سطح از کثرت به جبهه خواهند آمد؟ این اشخاص جوابشان را همان روز در زمین صبحگاه دو کوهه گرفتند موقعی که حاج احمد آنجا خطاب به نیروهای تیپ گفته بود با توجه به خاتمه عملیات باید به مرخصی بروید. فریاد اعتراض و بعضا شیون بچه ها به آسمان بلند شد، خیلی ناراضی بودند و فریاد می زدند برادر حاج احمد ما مرخصی نمی خواهیم آمده ایم بمانیم و بجنگیم پیام امام مگر یادتان رفته؟ امام آنجا گفته یا لیتنی کنت معکم ای کاش در جبهه با شما بودم، حالا ما جبهه را ول کنیم کجا برویم؟ ما می مانیم و می جنگیم تا فتح یا شهادت. طوری شد که حاج احمد کم آورد و دست آخر ناچار شد آنها را به جان امام قسم بدهد که فعلا به مرخصی بروند و به محض در پیش بودن حمله ی بعدی به جبهه برگردند. در نتیجه دیدیم که همین نیروها به صورت اعزام مجدد، با همان روحیه ی هجومی و عزم جزم برای ادامه ی جهاد به جبهه برگشتند.

۰
طوری شد که حاج احمد کم آورد و دست آخر ناچار شد آنها را به جان امام قسم بدهد که فعلا به مرخصی بروند.x
اشاره: عملیات فتح المبین در نیمه شب دوم فروردین سال ۶۱ با رمز یا زهرا (س) آغاز گردید. هدف از این عملیات آزادی زمین های شمال خوزستان و غرب کرخه و امن شدن دزفول، شوش و اندیمشک بود. علاوه بر آزادی خاک ایران در این عملیات، تقریباً بین ۱۵ تا ۲۰ هزار اسیر از دشمن گرفته شد. همچنین حدود ۴۰۰ تانک نیز از غنایم این عملیات بود. به گفته برخی کارشناسان عملیات فتح المبین بزرگترین عملیات تا آن روز جنگ بود که توانست تحقیرآمیزترین شکست از زمان شروع جنگ را برای عراق رقم بزند. (دایره‌المعارف مصوّر تاریخ جنگ ایران و عراق، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه ۱۸۶ تا صفحه ۱۹۴.)
اشاره: بسم الله الرحمن الرحیم‌. انْ تَنْصُرُوا اللهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ اقْدامَکُمْ اخبار غرورآفرین جبهه‌های نبرد علیه قوای شیطانی را یکی پس از دیگری دریافت نمودم. قلم قاصر است که احساسات خویش را ابراز کنم. به قوای مسلح اسلامی – که خدایشان نصرت آخرین را نصیب فرماید – تبریک عرض می‌کنم. مبارک باد بر شما عزیزان افتخارآفرین پیروزی بزرگی را که با یاری ملائکه الله و نصرت ملکوت اعلی‌ نصیب اسلام و کشور عزیز ایران، کشور بقیه الله الاعظم – اروحنا له الفداء – نمودید. رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدرانی که شما شجاعان نبرد در میدان کارزار و مجاهدان با نفس در شب های نورانی را در دامن پاکشان تربیت نمودند. مژده باد به شما جوانان برومند در تحصیل رضای پروردگار که از بالاترین سنگرهای روحانی و جسمانی ظاهری و باطنی پیروزید. مبارک باد بر بقیه الله – ارواحنا له الفداء – وجود چنین رزمندگان ارزشمند و مجاهدان فی سبیل الله که آبروی اسلام را حفظ و ملت ایران را روسپید و مجاهدان راه خدا را سرافراز نمودید. ملت بزرگ ایران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار می‌کنند. آفرین بر شما که میهن خود را بر بال ملائکه الله نشاندید و در میان ملل جهان سرافراز نمودید. مبارک باد بر ملت چنین جوانان رزمنده‌ای، و بر شما چنین ملت قدردانی که به مجرد فتح و پیروزی توسط رزمندگان به دعا و شادی‌ برخاستند. این جانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است می‌بوسم و بر این بوسه افتخار می‌کنم. شما دیْن خود را به اسلام عزیز و میهن شریف ادا کردید و طمع ابرقدرت ها و مزدوران آنان را از کشور خود بریدید و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد کردید. «یا لَیْتَنی‌ کُنْتُ مَعَکُمْ فَافُوزَ فَوْزاً عَظیماً». درود بر فرماندهان بزرگوار رزمندگان و بر همه مجاهدان راه عظمت کشور و اسلام. و نفرت و لعنت بر منافقان و منحرفانی که می‌خواستند یکی از انبارهای مهمات چنین مجاهدانی را به آتش بکشند. و غضب و سخط خداوند بر آن خدانشناسانی که با کمک به صدام عفلقی می‌خواستند او را نجات دهند. و شکر بی‌پایان خداوندی را که توانستید با شکست مفتضحانه، نیروهای کفر را در بارگاه قادر متعال بی‌آبرو و در پیشگاه ملت های مسلمان منفور نمایید. من از خداوند تعالی نصرت نهایی شما عزیزان و شکست مخالفان حق را خواستارم. درود بر شما و رحمت خدا بر شهیدان راه حق و شهدای جبهه نبرد حق علیه باطل. و السلام علی عباد الله الصالحین. ۲ فروردین ۶۱ روح الله الموسوی الخمینی‌ (صحیفه امام، ج ۶، ص ۱۴۲)
منبع: مهتاب خیّن، روایت فرمانده بسیجی حسین همدانی از انقلاب، کردستان و دفاع مقدس، مصاحبه و نگارش: حسین بهزاد، به سفارش: سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و بسیج، نشر: فاتحان، چاپ اول: ۱۳۸۹، ص ۵۳۶ – ۵۳۸

نوشته‌های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
نظر بدهید تا شکوفا شوید.x