
یکی دیگر از خاطرات من از این زندان، به جشنهای به اصطلاح دو هزار و پانصدمین سال برپایی شاهنشاهی ایران مربوط میشود. ایـن جشنها بزرگترین دهن کجی به اسلام گرایان و نهضت اسلامی بود.
شاه با صرف مبالغ میلیونی برای این جشنها و تجمل و اسراف وصفناپذیری که با آن همراه بود، دل همهی کسانی را به درد آورد که غم گرفتاری ملت را میخوردند؛ ملتی که برای لقمهای نان در رنج بود و از ابتداییترین شرایط و مستلزمات زندگی امروزی – مانند آب آشامیدنی، برق، راه آسفالته، خدمات بهداشتی و آموزشی – محروم بود.
همچنین شاه با این جشنها میخواست پیوند تاریخ ایران را با اسلام قطع کند و از طریق شکوه و عظمت بخشیدن به ایران پیش از اسلام، به طور غیر مستقیم القا کند که اسلام مفاخر و عظمت ایران را بر باد داده است! البته در کتابهای تاریخ مدارس و از زبان نویسندگان وابسته به دربار، این مطلب مستقیماً و با کمال صراحت گفته میشد.
در عین حال رژیم شاه میخواست روی وجود یک فرهنگ ایرانی که با اسلام ارتباطی ندارد و ریشههای آن در تمدن دیرینهی دوران هخامنشی است، تأکید ورزد. عملا هم کمی پس از آن، شاه تاریخ هجری شمسی را ملغا کرد و تاریخ شاهنشاهی را جایگزین آن نمود. یعنی سال ۱۳۵۰ هجری شمسی ناگهان به ۲۵۵۰ شاهنشاهی تبدیل شد؛ که البته این تغییر، برای خود بسیار پر معنا است.
نکتهی خندهآور ـ و در عین حال گریهآور – این بود که هیئتهای بسیاری از کشورهای عربی در این جشنها شرکت کردند و به خاطر چنین توهین بزرگ به اسلام و به فتح اسلامی و به هر آنچه به تاریخ اعراب و جهان عرب مربوط میشود، به شاه تبریک گفتند!
بله، اسلامگرایان همهی تلاش خود را به کار بستند تا برنامهی این جشنها را برملا کنند و ارقام پولهایی را که خرج آن شده بود، افشا سازند. آنها در برابر تغییر تاریخ هجری مقاومت کردند؛ تا اینکه چند سال پس از این تغییر، طاغوت ناگزیر شد کوتاه بیاید؛ و سرانجام چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، رسماً تاریخ شاهنشاهی را لغو کرد.
امت مسلمان ایران به مبارزهی خود علیه همهی تلاشهای نژادپرستانهای که شاه برای بریدن پیوند ایران با تاریخ اسلام و جهان اسلام به کار میبرد، ادامه داد؛ تا اینکه به اذن خدای متعال پیروزی بزرگ حاصل شد و ایران به خانوادهی امت اسلامی بازگشت.
انقلاب از نخستین لحظات پیروزی کوشید همهی موانعی را که باعث جدایی از برادران عرب میشود، از میان بردارد. اما در برابر آن، از زمامداران عرب – که خداوند ما و آنها را هدایت کند – چه دید؟ این رشته سر دراز دارد.
به هر حال در این زندان، ما از داخل سلولها سروصدای بخشی از این جشنها را میشنیدیم و زندانیان علیرغم جوّ خشونت و وحشتی که بر زندان حکمفرما بود، خشم و ناخشنودی و مخالفت خود را با سر دادن ابیاتی از یکی از شعرا که با این بیت آغاز میشود، اعلام میکردند:
◾️ شب بد، شب دد، شب اهرمن
◾️ وقاحت به شادی گشوده دهن