
اعلام کرده بودیم نه فقط مشروب نمی خوریم، بلکه در میهمانی های شام یا ناهار، خود شما هم نباید بخورید، چرا که ما اصلا سر میزی که مشروب سرو شود حضور نخواهیم یافت و این مطلب را همه می دانستند و تقریباً رعایت می کردند. هر چند که یک بار در یوگسلاوی رعایت نکردند.
با دکتر ولایتی به یوگسلاوی رفته بودیم و بعد از ملاقات های مختلف وزیر امور خارجه شان میهمانی شام داد. به رسم معمول سر میز برایمان آب آوردند و در لیوان ها نیز آب سیب ریختند. رو به روی ما نیز مسئولان وزارت امور خارجه یوگسلاوی نشسته بودند و ظاهراً همان آب سیبی که می خوردیم آنها هم می خوردند.
آقای حسین ملائک، رئیس اداره دوم اروپای شرقی کنار من نشسته بود و همین طور که غذا می خوردیم و حرف می زدیم آهسته به من گفت: فلانی من فکر می کنم آنها – یوگسلاوها – به ما کلک می زنند.
گفتم: چه طور؟
گفت: درست است آن چیزی که در لیوانشان می ریزند همرنگ همان آب سیبی است که در لیوان ما می ریزند؛ اما فقط رنگشان یکی است، بلکه آنها مشروب می خورند.
و ما تازه متوجه شده بودیم که برنامه میهمانی تمام شد. البته چنین رفتارهایی واقعاً از آنها بر می آمد. بر اساس تجربه دیپلماتیکی که داشتم و دارم، یوگسلاوها که کشورشان یکی از کشورهای اروپای شرقی بود هم خباثت های غربی ها را داشتند و هم خباثت شرقی ها را.
آنها یکی از سران کشورهای جنبش غیر متعهدها بودند، اما سیاست ها و رفتارهایشان پر بود از نفاق و دروغ. اصلا آنها شخصیت دیپلماتیک نداشتند.