
به محض رسیدن به ایران، در اولین اقدام خدمت امام رفتیم تا آنچه را که گفته، دیده و شنیده بودیم گزارش کنیم، امام خود نیز تأکید فرموده بودند که اعضای هیئت بیایند تا ببینمشان. زمانی که خدمت امام رسیدیم، آیت الله جوادی آملی سرپرست هیئت اعزامی، آنچه را که گفته، دیده و شنیده بود باز گفت.
حضرت امام فرمودند: کدامتان چهره او را میدید؟ مقصود معظم له این بود که کدام یک مراقب تغییرات و عکسالعمل گورباچف بودیم.
عرض کردم: من دایم او را زیر نظر داشتم، او در دو قسمت از نامه متغیر شد و واکنش نشان داد و در باقی موارد ساکت بود و میاندیشید، یکی در آنجا که مرقوم فرموده بودید خبرگان خود را به قم بفرستید و دیگر آنجا که پیام داده بودید که ما خود را در سرنوشت مسلمانان جهان شریک می دانیم، و اتفاقاً در هر دو مورد هم اشکال کرد.
امام تذکر دادند که آقای جوادی آملی به خوبی به آنها پاسخ دادند. حضرت امام از نتیجه کار تا اینجا راضی بودند و تبسم کردند. ظرف مدت کمتر از دو ماه گورباچف به وعدهاش عمل کرد و به وسیله وزیر امور خارجهاش ادوارد شوارد نادزه پاسخ نامه و پیام امام را ارسال کرد. وقتی که شوارد نادزه به تهران و جماران آمد، من در تهران نبودم ولی آقایان جوادی آملی و لاریجانی در آن دیدار حضور داشتند. گویا ادوارد شوارد نادزه خیلی تحت تأثیر سادهزیستی حضرت امام قرار گرفته بود.