استقرار نظام

بازی سیاسی

دکتر صادق طباطبایی

در اوج درگیری سپاه پاسداران با حزب کومله، روزی یکی از دوستان دوران تحصیل دانشگاه آخن که جوانی از خانواده بزرگ صدر قاضی در مهاباد بود و رابطه‌ای گرم با من داشت و اجدادش و عموهایش در نظام گذشته اعدام شده بودند، از آلمان به من تلفن کرد و در نهایت حسن نیت و به خیال خود به منظور جلوگیری از وخامت بیشتر و خونریزی فراوان‌تر اظهار داشت.

به وی گفته‌اند که ریشه مشکلات و علت اساسی بحران و عدم امکان حل مسأله، وجود افرادی است که پیام امام را به طور واضح به سران کُرد و نیز پیام آنان را به امام، آن طور که منظور آنهاست، نمی‌رسانند. طوری که اگر رئیس دولت یا نماینده امام مشخصاً با سران کُرد و شخص دکتر قاسملو مذاکره کنند و یا خصوصاً نمایندگان ایشان با نخست وزیر و آقای هاشمی رفسنجانی به بحث و تبادل نظر بپردازند، مقدار زیادی از مشکلات و سوء‌تفاهمات کاسته خواهد شد.

در حال حاضر، شرایط موجود و کشتارهای اخیر طرفین، امکان چنین دیدار رسمی و در چنین پایه‌ای از مقامات دو طرف را میسر نمی‌سازد. به ویژه آن که اقدامات نظامی و دستگیری کثیری از شورشیان، آمادگی آنان را برای حضور بر میز مذاکره با مسؤولان رده اول انقلاب غیرممکن ساخته است.

عبدالله صدر قاضی ضمن این تلفن از من خواست، فردی را که از طرف دکتر قاسملو مأمور ابلاغ پیامی برای من است بپذیرم و پس از شنیدن پیام او هر طور که مصلحت دیدم عمل کنم. هم چنین اظهار داشت که هیچ شناختی از نامبرده ندارد و هرگز رابطه خودم با خودش را ملاک قضاوت قرار ندهم.

فرد مذکور روز بعد طی تماسی تلفنی با من قرار ملاقاتی گذارد. او را در منزل خود در تهران پذیرفتم. ایشان پیام دکتر قاسملو را اینچنین بیان کرد: همان‌طور که می‌بینید، اوضاع کردستان با دخالت و تحریک خارجیان و نیز دوستان نادان داخلی روز به روز وخیم‌تر می‌شود. ظاهراً پیام‌های حسن نیت ما و نیز شرایط جبهه متحد کردستان، آن‌طور که باید و شاید به عرض امام نمی‌رسد.

همین طور هم گمان می‌کنیم مطالب و شرایط و راهنمایی‌های امام، آن طور که مورد نظر ایشان است به ما گفته نمی‌شود. ما به شخص شما اطمینان داریم. دوستان ما شخصیت شما را برای من بازگو کرده‌اند. اعتماد امام به شما را نیز می‌دانیم. من معتقدم چنانچه دیداری با هم داشته باشیم و من شما را در جریان کامل امور قرار دهم و شما این مسائل را مستقیماً به اطلاع امام برسانید، نظر خیرخواهانه و تعهدآور امام نمی‌تواند مورد قبول ما نباشد.

من معتقدم ابتدا چند دیدار غیررسمی داشته باشیم، زمانی که به توافق رسیدیم و شرایط برای مذاکرات رسمی و رسیدن به نتیجه مطلوب فراهم شد، آن وقت هیأت‌های رسمی دو طرف برای امضای پیمان ترک مخاصمه دور هم جمع شوند. اگر هم در این دیدارها ما و شما به نظری واحد نرسیدیم، چیزی از دست نداده‌ایم. چنانچه حاضر به انجام این عمل خداپسندانه باشید، ترتیب پذیرائی مناسب و حفظ امنیت شما را عهده‌دار خواهم بود.

من به شخص واسطه گفتم: باید کمی فکر کنم و چون ابعاد مسأله به امام باز می‌گردد؛ باید با یکی دو تن از دوستانم مشورت کنم.

قرار شد دو روز بعد تلفنی از نتیجه تصمیم من باخبر شود. همان روز بعد از ظهر به منزل خواهرم رفتم و با احمد آقا مطلب را در میان گذاردم. بسیار پسندید و پیشنهاد کرد با آقای هاشمی هم مشورتی بکنیم. به اتفاق به دیدار آقای هاشمی رفتیم. من ماجرا را به تفصیل بیان کردم. قدری در اطراف آن گفتگو کردیم جوانب مثبت و آثار احتمالاً منفی آن را سنجیدیم و سرانجام به مطلبی که خلاف مصالح انقلاب و امام و دولت باشد نرسیدیم.

خصوصاً آن که قرار بود در آغاز امر این دیدارها کاملا غیر رسمی و در محیطی دوستانه و ظاهراً با میانجیگری دوستی از خانواده بزرگ صدر قاضی که مورد احترام همه گروه‌های کُرد بود صورت گیرد. از آقای هاشمی خداحافظی کردیم و به دفتر امام بازگشتیم.

زمانی که قصد خداحافظی از احمد آقا را داشتم ایشان گفت: به ذهنم می‌رسد موضوع را با امام نیز در میان بگذاریم. بسیار شده است که نکات ظریفی به ذهن امام می‌رسد که می‌تواند بسیار مددکار باشد.

به اتفاق به دیدار امام رفتیم. من ماجرا و نیز نتایج مشورت با احمد آقا و آقای هاشمی را برای ایشان بازگو کردم. امام همان‌طور که با دقت گوش می‌دادند کمی سرشان را پایین بردند و بعد از چند لحظه مکث گفتند: نه؛ من در این کار نوعی شیطنت می‌بینم.

احمد آقا گفت که: آقا قرار است دیدارهای اولیه کاملاً غیررسمی باشد. اگر اینها به نتیجه رسیدند آن وقت اعلام می‌کنیم، اگر هم فایده‌ای نداشت و راه ترک مخاصمه هموار نشد، چیزی را از دست نداده‌ایم.

امام گفتند: نه، این به یک بازی بیشتر شباهت دارد.

خوب تکلیف روشن شد. من پیغام دادم که از انجام این مأموریت و پذیرفتن مسؤولیت آن معذورم. این ماجرا گذشت، تا اینکه چند سال بعد دکتر قاسملو در وین کُشته شد.

در اسناد و مدارکی که بعد از قتل قاسملو از طریق کانال‌های رسمی به دست ما رسید، معلوم شد که در آن مقطع حدود ده دوازده نفری از سران حزب کومله توسط سپاه بازداشت و یا به اسارت در آمده بودند. آنها تصمیم گرفته بودند با یک عمل گروگان‌گیری از نزدیکان امام، آزادی آنها را در مقابل آزادی نماینده امام بخواهند، که این نقشه با درایت حیرت‌انگیز امام خنثی شده بود.

۰
من ماجرا و نتایج مشورت با احمد آقا و آقای هاشمی را بازگو کردم. امام که با دقت گوش می‌دادند، گفتند: نه؛ من در این کار نوعی شیطنت می‌بینم.x
اشاره: دکتر عبدالرحمن قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران و نمایندهٔ مردم استان آذربایجان غربی در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. او در تاریخ ۱۳۶۸/۴/۳۳ در اتریش ترور شد و در گورستان پِر-لاشِز پاریس فرانسه دفن گردید.
منبع: خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ناشر: چاپ و نشر عروج، چاپ سوم: ۱۳۹۲، ج ۳، ص ۲۸۹ – ۲۹۱

نوشته‌های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
نظر بدهید تا شکوفا شوید.x