
به امام خبر دادند که در فلان جایی و خود شورای عالی قضائی پرونده زیاد مانده است. امام رأسا مثلا به آقای مقتدایی حکم دادند که فلان پرونده را رسیدگی کن. امام به آقای نیّری و رییسی حکم دادند؛ در حالی که آقای نیّری آن زمان مثلا رده سه و دو قوه قضائیه بوده، امام شخصا به ایشان حکم دادند.
شورای عالی قضایی ناراحت میشوند که چرا امام این کار را میکنند. امام در جواب آقای اردبیلی مینویسند: برای اینکه من نمیتوانم تحمل کنم حکم خدا تعطیل شود. یعنی معلوم است امام روی مسأله حکم خدا خیلی حساسیت داشتند.
ولی بعدا وقتی که شورای عالی قضایی به امام اعتراض میکند، امام به آقای اردبیلی مینویسند که چون شما به من گفتید اول به شما بگویم حالا میگویم، این پرونده در فلان جا مسأله ساز شده و بررسی کنید و سریعا خودتان قاضی اعزام کنید…
طبعا قصورهایی زمانهایی انجام شده، بعضا خود امام با بعضی از افراد برخورد کردند و بعد هم شاید بیش از صدها پرونده در ستاد پیگیری فرمان هشت ماده ای تشکیل شد و بعد از شش ماه که نامه به امام نوشتند این بود که کل مسائل کشور را بررسی کردیم.
میدانید که ستاد پیگیری فرمان هشت مادهای امام در کل کشور تشکیل شد و همه جای شروع به بررسی و برخورد کردند و با مسئولین اطلاعاتی نیز برخوردهای جدی و شدیدی کردند. از جمله چند دادستان و قاضی برکنار شدند، جبهه رفتند و شهید شدند.
مردمان بسیار محترمی بودند و شاید از بهترین قضات و دادستان ها هم بودند، ولی به هر حال قصور داشتند و کارشان اشکال داشت. مخصوصا در مورد جایی امام شخصا دستور عزل دادستان را دادند؛ که آن دادستان بعدا به جبهه رفت و شهید شد؛ خدا رحمتش کند.