غیر قابل پخش

یکی از مشکلات ما در آن زمان، فشارهایی بود که از بیرون به موسیقی صدا و سیما وارد میشد. فشارها نوعاً مربوط میشد به رابطه بین موسیقی و احکام دینی، اوضاع آنقدر به هم ریخته بود که حتی سرود خمینی ای امام شاید برای بیش از یکی دو سال مجوز پخش نداشت! حتماً تعجبآور است.
الآن شاید کسی باور نکند خمینی ای امام هم اوایل انقلاب مجوز پخش نداشت. برای این ممانعت، استدلال داشتند و روی نوار سرود، مهر غیر قابل پخش زده بودند. استدلال چه بود؟ استدلال این بود که چون سرود با ای مجاهد شروع میشود، نباید پخش شود! مواجهه با این نوع تنگنظریها واقعاً سخت بود. من رفتم و اعتراض کردم. گفتم: خجالت بکشید! اگر این جوری است، قرآن جدیدی بنویسید، برای اینکه در قرآن هم بارها از مجاهدین یاد شده اسـت…
گفتم بروید کلمههای مجاهد و جهاد را از قرآن بردارید و یک قرآن جدید بدهید بیرون! این تفکرات، پدر انقلاب را از اول انقلاب درآورده تا به امروز، کار اینها فقط این بود که همه چیز و همه کس را برانند. مهم هم نبود که به چه سمت و سویی برانند، فقط میخواستند آدمها را از دوروبر انقلاب پراکنده کنند.
سرود ای ایران هم چنین وضعی داشت. این سرود هم مجوز پخش نگرفت. واقعاً نزدیک بود که به گریه بیفتم. بچه مسلمانها و دوستان خودم این فشارها به ما وارد میکردند. آن زمان، تعبیری قریب به این مضمون از قول آقای مجتبی کاشانی شنیده بودم که میگفت: عدهای دور محور ایمان میگردند. اینها را که داریم. عدهای هم دور محور ایران میگردند. آنها را هم باید نگه داریم. یک عده هم دور محور انسان میگردند. آنها را هم باید نگه داریم. ما نمیتوانیم همه را حذف کنیم، نباید همه را حذف کنیم.
ناراحتى من از این بود که اگر ای ایران را حذف کنیم، داریم خیلی چیزهای دیگر را هم حذف میکنیم. با طرفداران غیر قابل پخش بحث میکردیم. مثلاً میگفتیم مگر رسول خدا نفرمودهاند که حب الوطن من الإیمان؟ وطندوستی که گناه نیست. به گفته رسول خدا حب وطن نشانه ایمان هم هست. اگر قبول دارید که رسول خدا حرف خدا را میزند، پس چرا در مقابل این مفاهیم مقاومت میکنید؟
برای اینکه ای ایران غیر قابل پخش نشود، خیلی جنگیدم. امروز میبینید که در هر جمعی که موزیسینها دور همدیگر هستند و آهنگی را اجرا میکنند، اکثراً آخرش ای ایران را مینوازند و مردم همگی با آنها میخوانند. همه با نوای این سرود گریه میکنند و با آن شاد میشوند. حب وطن را باید در مردم حفظ کرد.
زمانی، پخش اذان آقای صبحدل هم ممنوع بود! یک بار آقای خامنهای در جمع مؤذنان و قاریان قرآن صحبت میکردهاند. ایشان توصیههایی به این جمع میکنند. از جمله اینکه میگویند: اذان باید آدم را برای نماز صدا کند، مثل اذان آقای صبحدل. وقتی که آدم این اذان را میشنود، روحش تازه میشود و به سمت نماز میرود.
همان جا یکی از حاضران میگوید: آقا، پخش همین اذان ایشان ممنوع است.
آقای خامنهای بعد از جلسه دستور داده بود که ببینید برای چه ممنوع است. ماجرا از این قرار بود که یکی از الله اکبرهایی که آقای صبحدل گفته بود، یک مقدار مدش را زیادی کشیده بود. بعد هم یکی از استادان قرآن گفته بود که اینجایش زیادی کشیده شده است و نباید پخش شود.
همچین برخوردی با یکی دیگر از کارهای خوب ما صورت گرفت. قطعهای ساخته بودیم راجع به عاشورا و کربلا، شعرش از علی معلم بود. همان شعر بینظیری که با این بیت آغاز میشود:
◾️ روزی که در جام شفق مل کرد خورشید
◾️ بر خشک چوب نیزهها گل کرد خورشید
قرار شد قاسم رفعتی بخواند، پشت میکروفن که ایستاد، یک چیز دیگر خواند! چیزی غیر از آن که با او تمرین کرده بودیم. دیدم اتفاقاً خیلی قشنگتر از آنی است که قبلا کار کرده بودیم. به رفعتی اشاره کردم که: همین طور ادامه بده. خیلی خوبه.
خواند و خیلی خوب شد، به آقای راغب گفتم: رویش فقط یک آرپژ، فقط همین.
اثر را بردیم شورای فقاهت حضرت امام، پیش آقای راستی کاشانی. ایشان شنید و گفت: نه، قلقله دارد و حرام است.
گفتم: شعر راجع به امام حسین است. دارد موضوع ظهر عاشورا را تعریف میکند. خواننده بدون ساز خوانده است. اگر این حرام است، پس چی حلال است؟ بعد هم شورای فقاهت حضرت امام دارد ضد نظر حضرت امام رأی صادر میکند. امام گفته سرود مطهرى قبول، شما این را میگویید حرام.
با محسـن نبوی بودم که آن موقع مدیر تولید بود. با محسن از قم برگشتیم رادیو که برویم داخل ساختمان، من دم در پیاده شدم. گفتم: محسن جان خداحافظ.
گفت: ساعت دو است کجا داری میروی؟ ما ساعت دو از سر کار برو نبودیم که!
گفتم: برای همیشه خدا حافظ.
گفت: یعنی چی؟
گفتم: برای ابد خدا حافظ. اگر قرار است این حرام باشد، مگر من دیوانه هستم که بیخودی بیایم اینجا و بروم؟ برای اینکه خدا من را به جهنم ببرد، آنقدر دلیل وجود دارد که نمیخواهم به خاطر موسیقی به جهنم بروم.