
دولت موقت بازرگان، روز ۱۰ فروردین ۱۳۵۸ را برای رفراندوم و تعیین شکل نوین دولت ایران مشخص کرد. ما رهبران حزب دموکرات نیز در جلسه دفتر سیاسی و کمیته مرکزی حزب تصمیم گرفتیم که در رفراندوم شرکت کنیم و به مردم اطلاع دهیم که به گرمی از رفراندوم استقبال کنند. بلافاصله پس از اتخاذ این تصمیم از سوی حزب به ما خبر رسید که شیخ عزالدین حسینی علیه رفراندوم بیانیه ای منتشر کرده و شرکت مردم در رفراندوم را حرام دانسته است.
این خبر ناخوشایندی برای همه اعضای مرکزی حزب بود و بر این اساس من با عصبانیت زیادی تلفنی بر سر شیخ عزالدین فریاد زدم و گفتم: تو منافع خلق کردستان را در نظر نمی گیری و باید یک روز پاسخ این رفتار ناپخته و غیرسیاسی خود را به ملتمان بدهی.
و قبل از در نظر گرفتن پاسخ نامبرده گوشی تلفن را گذاشتم. نامبرده تلفنی پیش قاسملو از من گلایه کرده و گفته بود: غنی به تندی با من حرف زده و حرف های ناشیرینی به من گفته.
قاسملو گفت: تو چرا شیخ عزالدین را عصبانی کرده ای؟
من نیز گفتم: حق داشتم، شیخ عزالدین به دستور کومله کار می کند، انتشار این بیانیه از تفکرات خودش سرچشمه نمی گیرد.
عمل شیخ عزالدین تأثیر بدی بر قاسملو گذاشت و او را صد و هشتاد درجه تغییر داد و در نتیجه قاسملو گفت: ما نباید در رفراندوم شرکت کنیم، مشارکت ما در رفراندوم موجب سبک شدن است و مردم طرف شیخ عزالدین را می گیرند و ما نیز دست خالی خواهیم ماند.
ما اعضای دفتر سیاسی و کمیته مرکزی حزب با شنیدن این حرف از زبان قاسملو، بهت زده شدیم و بدون اینکه هیچ کدام در مخالف او حرفی بزنیم، مصوبات دفتر سیاسی را کنار گذاشته و تصمیم دکتر قاسملو را به عنوان مسیر حرکت آینده خود انتخاب کردیم و شریک آن اشتباه سیاسی شدیم. ما به دنبال ابطال تصمیم کمیته مرکزی حزب دنباله رو شیخ عزالدین شدیم و طی یک بیانیه اعلام داشتیم: حزب دمکرات در رفراندوم دولت موقت بازرگان مشارکت نمی کند و از مردم کُرد درخواست می کنیم رفراندوم را بایکوت کنند.
این اشتباه بسیار بدی بود که ما کردیم، ما تازه از پیش خمینی و مهندس بازرگان برگشته بودیم و دلمان خوش بود و روشنایی هایی می دیدیم ولی متأسفانه بنا به قول گذشتگان: «پس از خرابی بصره» من تازه حرف های قاسملو به یادم آمده بود که می گفت: بیائید به دنبال حرف های خوشایند بازرگان بیفتیم و او را تشویق کنیم تا توافق نامه ای با ما امضا کند. زمانی که این گفته را به یاد قاسملو آوردم، نامبرده گفت: نمی شد، شیخ عزالدین بر سر راهمان مانع ایجاد کرد.
من هم در پاسخ گفتم: این موضع خودش نیست، او افسارش در دست کومله است و اعتقادی به حرف خودش ندارد. تو می دانی کومله اکثر اوقات گفته است: ما برای رسوا کردن رژیم در مذاکرات شرکت می کنیم. کومله به گروه های مائوئیستی ایران وابسته است و به سرنوشت و منافع خلق کرد فکر نمی کند.
قاسملو به حق پاسخ مرا داد و گفت: کاک غنی، بهتر بود این حرف را در دفتر سیاسی مطرح می کردی، چون امکان داشت رأی همه را عوض کنی. تازه چه فایده ای دارد؟
با این گفتۀ قاسملو، به من اتمام حجت شد و اشتباه خود را به یاد آوردم و گفتم: دکتر حق با توست ولی ما همه در برابر این کار ناپخته مسئول هستیم و تاریخ ما را نخواهد بخشید. بدین طریق عدم شرکت حزب دموکرات در رفراندوم تعیین سیستم آینده ایران ضدیت آشکار با خمینی و دولت موقت بازرگان بود.
اشاره: غنی بلوریان، معروف به کاک غنی (متولد ۱۳۰۳ در مهاباد)، در جوانی وارد مبارزات سیاسی شد و از بنیانگذاران «سازمان جوانان کُرد» بود. او بعد از شکست جمهوری مهاباد به عضویت حزب توده و سپس حزب دموکرات در آمد. غنی به دلیل مخالفتش با حکومت پهلوی در مجموع ۲۵ سال زندانی شد و در جریان انقلاب اسلامی از زندان آزاد گردید. وی از بنیانگذاران و رهبران حزب دموکرات کردستان و یکی از با نفوذترین شخصیتهای کُرد ایرانی و از جمله مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی ایران محسوب می شد که در میان کُردهای عراق نیز شهرت داشت. او دو دهۀ پایانی عمرش را در خارج از ایران سپری کرد و در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۱۸ در کلن آلمان درگذشت.