استقرار نظامهدایت و رهبری

دویست سال دیگر

کیومرث صابری فومنی (گُل آقا)

وقتی ‏مسأله جاسوس‌ خانه و پس دادن اعضای سفارت (گروگان‌ها) مطرح شد‎ ‎‏من در دفتر نشسته بودم. آقای رجایی به همراه بهزاد نبوی آمدند. من به ‏‎ ‎‏آقای رجایی گفتم: این چه جور آزاد کردن گروگان‌هاست، ما این همه ‏‎ ‎‏بها پرداختیم برای اینکه این جوری آزادشان کنیم؟! تازه چرا دولت، مگر ‏‏دولت رفته بود گروگان گرفته بود؟

آقای رجایی گفت: ببین من و بهزاد‎ ‎‏پیش امام رفتیم، خیلی حرف‌ها به امام گفتیم. امام گفتند: به همین شکل ‏‎ ‎‏باید آزاد شوند. گفتیم: آقا، این به نظر شما بازگشت از مواضع خودمان‎ ‎‏نیست؟ امام گفتند: ببین، یک انار آبش را گرفتی تفاله‌اش مانده، بیندازید‏‏دور. گفتیم: دیگران چه خواهند گفت؟ فرمودند: هر چه بگویند.‏

‏آن روز رجایی گفت: اگر یک روزی بگویند رجایی چه سیاستمداری ‏‏بود که به جای اینکه خودش فکر کند نگاه می‌کرد ببیند امام چیمی‌گویند، مبادا بیایی دفاع کنی بگویی نه، رجایی سیاستمدار بود. رجایی ‏کسی بود که هر چه امام می‌گفتند عمل می‌کرد و این را امام گفت و من ‏‎ ‎‏هم عمل کردم و قبل از این همین شکل همه را به امام گفتم که این‎ ‎‏جوری، پیامدهای منفی هم دارد. امام گفتند: همین جور تمامش کنید. من ‏به اعتبار حرف امام این را تمامش کردم من حیثیتم را برای این مردم و ‏‎ ‎‏این انقلاب باید بگذارم. ‏

‏گفتم: حیثیت تو در تاریخ چی می‌شود؟ دویست سال دیگر که نه‏‏امام هست نه تو و…

او گفت: دویست سال دیگر بلکه بیست روز دیگر ‏ ‎هر چی خواهند گفت. امام گفتند: من عمل کردم و تمام مسئولیت‌هایش‏ ‎‏را می‌پذیرم. ‏

منبع: امام به روایت دانشوران، تدوین و نشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ناشر: چاپ و نشر عروج، چاپ سوم: ۱۳۹۲، ص ۲۱۷

نوشته‌های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
نظر بدهید تا شکوفا شوید.x