
امروز، سوم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۰، برابر با ۱۵ تیرماه ۱۳۶۰، چند روزی است که از مسافرت برگشتهام. اینجانب از تاریخ ۱۶ خرداد از طریق دوبی کراچی و پکن، عازم کره شمالی شده بودم و از آنجا نیز به مسکو رفتم؛ زیرا دولت شوروی و مسلمانان ماوراء قفقاز نیز از من دعوت به عمل آورده بودند.
در این مدت که کمتر از یک ماه طول کشید، جریانهای مهمی در ایران اتفاق افتاد. ما در مسکو بودیم که به وسیله تلکس وزارت خارجه، به قول آقای مکری که دروغ می گفت از طریق سفارت مسکو از ما خواسته شد که هرچه زودتر خودمان را به تهران برسانیم. چون قرار بود که از روز شنبه، اول تیرماه، عدم کفایت سیاسی ریاست جمهور بنی صدر در مجلس مطرح شود. لذا ما تلاش کردیم که روز شنبه در تهران باشیم.
روز قبل؛ یعنی جمعه ۳۱ خرداد، بنا بود در مسجد جامع مسکو سخنرانی داشته باشیم؛ اما تمام برنامهها را کنسل کردیم و روز جمعه به باکو آمده و در مسجد جامع «تازه پیر» باکو برای مردمی که در آنجا درباره انقلاب اسلامی ایران سخنرانی کردیم و پس از بازدید از کنسولگری ایران در باکو و صرف ناهار در یکی از هتلهای باکو که از طرف مقامات شوروی ترتیب داده شده بود، از راه زمینی به طرف لنکران و آستارا حرکت کردیم.
شب ساعت یازده از گمرک شوروی و ایران گذشتیم و وارد خاک ایران شدیم. البته شام هم مهمان شهردار لنکران بودیم. باکو و لنکران و آستارا، مانند اردبیل و آستارای ایران بود. لهجه و قیافه و فرم لباس و پوشاک مردم نیز شبیه مردم شهرهای یاد شده در ایران بود. حدود هفت میلیون شیعه در آذربایجان شوروی زندگی میکنند.
ما نزدیک شش ساعت در باکو بودیم و با علما و مردمی که به استقبال ما آمده بودند، تماس گرفتیم. آنها علاقه زیادی به جمهوری اسلامی ایران از خود نشان میدادند و میگفتند که پس از انقلاب اسلامی در ایران، ما سرافراز شدهایم و بر خود میبالیم و افتخار میکنیم و الان بچههای ما خود را برای گرفتن روزه در ماه مبارک رمضان آماده کردهاند.
در بخارا و فرعانه و سمرقند و تاشکند و دوشنبه، مردم بیاندازه مقید به آداب و رسوم دینی میباشند. چند نفر از علمای آنجا، در مسکو به استقبال ما آمده بودند که ما با آنها مذاکراتی به عمل آوردیم؛ اما همان طور که گفتیم، توفیقی نشد و تمام برنامههای بعدی به هم خورد و فوری به ایران برگشتیم.
بنیصدر چند روز قبل از بحث مجلس، به دستور امام از فرماندهی کل قوا معزول شده بود و دیگر در مجامع علنی نمیشد. گفته میشد که در کاخ ریاست جمهوری است. روز دوشنبه اول تیر ۱۳۶۰، بحث عدم کفایت سیاسی بنیصدر شروع شد و سخنرانیهای مفصل در این زمینه در مجلس ایراد گردید.
لیبرالها از آمدن به مجلس خوداری کردند، ولی علیرغم کوشش و تلاش آنها، مجلس تشکیل شد. افرادی که از شرکت در جلسات امتناع کردند عبارت بودند از: مهندس بازرگان، ابراهیم یزدی، دکتر یدالله سحابی، معینفر، منوچهری {وکیل جیرفت}، صباغیان، دکتر اخوتیان {وکیل ساری}، سامی {وکیل تهران}، حسن لاهوتی {وکیل رشت}، گلزاده غفوری {وکیل تهران}، غضنفرپور {وکیل لنجان اصفهان}، سلامتیان {وکیل اصفهان}، برومند {وکیل بروجرد}، اعظم طالقانی، رجاییان {وکیل ابهر} و تعدادی دیگر.
اینها قصد داشتند مجلس را از اکثریت بیاندازند تا مجلس نتواند به عدم کفایت سیاسی رأی بدهد؛ ولی علیرغم کوشش آنها، مجلس جلسات رسمی خود را با اکثریت تشکیل و سرانجام به عدم کفایت سیاسی بنیصدر رأی داد.
امام هم پس از صدور رأی، ایشان را رسما از ریاست جمهوری عزل فرمود و در بیانات خود تصریح کرد که ایشان مواظب باشد، اسیر دست توطئهگران واقع نشود و برود در جایی و مشغول تألیف و تصنیف شود. بنیصدر از آن تاریخ به بعد مخفی شد و مقامات مسئول نتوانستند در آن زمان اثری از او پیدا کنند.